تصویر رسانه‌ها از مهاجران افغانستانی

تصویر رسانه‌ها از مهاجران افغانستانی

این فرمول چندان پیچیده نیست: رفتار ما تابع تصورهای ماست. ما آنگونه عمل می‌کنیم که می‌اندیشیم و چه بسیار مواقع که اندیشه‌های ما نتیجه تصویرهایی است که از یک موضوع در ذهن خود ساخته‌ایم.

فرض کنید به هر دلیل (واقعی یا غیرواقعی) یکی از اطرافیان را بی‌رحم یا سنگدل بدانیم، پس حتماً در رفتارهای روزمره با او نوعی از حفاظت و خشونت متقابل را اعمال می‌کنیم. یا مثلاً حالتی را درنظر بگیرید که تصویر ذهنی ما از مردم یک شهر، به یک صفت مذموم آلوده شده باشد آن‌وقت است که هنگام حضور در میان آنان جنس خاصی از رفتار را به‌کار می‌گیریم؛ رفتاری که حتما در مواجهه با مردمان سایر شهرها از آن احتراز خواهیم کرد.

اما تصویرهای ذهنی ما از کجا می‌آید؟ چرا در قسمت ناپیدای ذهن خود بعضی آدم‌ها را دوست‌داشتنی و بعضی را «غیر» می‌دانیم؟ چرا اخبار بد را درباره آدم‌های گروه اول ندید می‌انگاریم اما همان اخبار را درباره گروه دوم ضریب می‌دهیم؟ چرا به‌صورت ناخودآگاه و بدون هیچ طراحی ارادی، رفتار ما با برخی گروه‌های جامعه تحقیرآمیز و منزوی‌کننده است؟

قاعدتا بخش زیادی از تصورهایی که در ذهن داریم حاصل مشاهدات مستقیم یا روایت‌های تجربی و صادقانه نیست، بلکه این رسانه‌ها هستند که معماری ذهن ما را به‌عهده گرفته‌اند. رسانه‌های گوناگون با دروازه‌بانی خبر، تیترها، انتخاب عکس‌ها و مهندسی سوژه‌ها در محاسبات ذهنی مخاطب تصرف کرده و او را وادار می‌کنند راجع به پدیده‌های گوناگون به نحو خاصی بیندیشند.

حال بیایید این مقدمات را با تصویری تطبیق دهیم که رسانه‌ها در طول سالیان مدید راجع به افغانستانی‌های مقیم ایران ساخته‌اند. به‌نظر می‌آید در طول دهه‌های اخیر، تصویری که در رسانه‌ها از مهاجران افغانستانی ساخته شده چندان با واقعیت این مردم تطبیق ندارد و برخی رسانه‌ها در رقابتی غرض‌ورزانه، با برچسب‌زنی‌ها و تولید حس‌های منفی تصویر مهاجران را در ذهن ایرانی‌ها مخدوش و هراس‌انگیز روایت کرده‌اند. از همین روی حتی گاه در ادبیات روزمره دانش‌آموزان و جوانان شاهدیم که نسبت به برادران و خواهران افغانستانی نوعی از تحقیر یا تضعیف را روا می‌دارند. حال آنکه مردمان کشور همسایه در بسیاری از موارد با ما همریشه هستند و در بنیان‌های فرهنگی، ادبی، زبانی و تاریخی ریشه‌های مشترک فراوانی دارند. ضمن آنکه نسل نو افغانستانی‌های مقیم ایران اساسا متولد ایران هستند و پیوندهای خانوادگی و هویتی گسست‌ناپذیری با ما پیدا کرده‌اند و در نقش‌های مؤثر و مولدی در کشور حاضرند. اما اینکه فرزندان ما گاهی مهاجران افغانستانی را صرفا در قالب‌های تکرارشونده‌ای نظیر کارگر ساختمانی، دوره‌گرد یا کودک کار تلقی می‌کنند و از گستره هوش و علم و تلاشگری بخش وسیعی از شهروندان افغانستان و حتی مهاجران آنان به کشورهای مختلف دنیا بی‌خبرند نشان‌دهنده برساخت‌های رسانه‌ای است؛ برساخت‌هایی که ذهن ما را در باره واقعیت‌های زیبا و باعظمت، دچار خرفتی و خطا کرده است.

البته یک دیدگاه معتقد است رسانه، دنباله‌رو خواست و ذهن مردم است و صرفا واقعیت‌های ذهنی را نمایش می‌دهد؛ چون مردم تصورشان از مهاجران چنین بوده است پس رسانه‌ هم ضرورتا همان تصور را بازنمایی کرده است اما دیدگاه دوم می‌گوید خواست و تصویر ذهنی مردم دنباله‌رو رسانه‌هاست. چنانچه این دیدگاه را بپذیریم پس لاجرم باید اصلاحاتی را در رویکرد رسانه‌ای خود در باره مهاجران در ایران برقرار کنیم. البته برخی مطالعات نشان می‌دهد در سال‌های اخیر تا حدودی نگرش‌ رسانه‌های ایرانی به مهاجران متحول شده است و تصویر تک‌بعدی و پیشین را ترمیم کرده است. به‌عنوان بخشی از دلیل گفته می‌شود حضور و کنشگری برخی از مهاجران افغانستانی در رسانه‌های ایرانی، عاملی بوده است که در این تعدیل نگاه نقش داشته است.

به‌عنوان نمونه در این سال‌ها خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بخش‌های ویژه‌ای را به اخبار کشور افغانستان و البته مهاجران افغانستانی اختصاص داده‌اند، کتاب‌های بسیاری در این موضوع نگاشته شده و در سریال‌ها، فیلم‌های سینمایی و مستندهای تصویری هم پرداخت قوی‌تری در قبال مهاجران افغانستانی صورت گرفته است. در کنار این عوامل، مسئله مدافعان حرم و حضور مخلصانه و شجاعانه رزمندگان افغانستانی در مبارزه با داعش توانسته است حس خوبی را به مخاطبان منتقل کند و نگاه‌های واقعی‌تر و منصفانه‌تری را به آنان هدیه بدهد.

این موارد را با خط خبری رسانه‌های بیگانه و معاند مقایسه کنید که سعی می‌کنند حسی ناگوار از افغان‌هراسی را به مردم ایران تزریق کنند. این تلاش بی‌تردید انسجام ملی و اتحاد اسلامی را خدشه‌دار می‌کند و با تزریق ناامنی روحی و روانی به مردم، باعث می‌شود شکاف‌ها و دوقطبی‌های بیشتری در جامعه پدیدار شود تا در سایه تاریک آن، بزه‌ها، کینه‌ها و محرومیت‌ها گسترش پیدا کند.

از این رو لازم است رسانه‌های رسمی سعی کنند با انتخاب‌ راهبردهای تمدنی صحیح و توجه به خط حرکتی دشمن، اقدام به بازنمایی صحیح موضوع مهاجران در ایران کنند. در این میان نبایست از نقش ممتاز و بی‌بدیل رسانه‌های مردمی و مجازی غفلت کرد؛ پس باید گروه‌های پیشرو و فعال رسانه‌ای در ایران نسبت به ترویج این رویکرد، جدیت بیشتری نشان دهند.