اسطوره سازی رسانه ای

اسطوره سازی رسانه ای

 

اصطلاح اسطوره (Myth)، در اصل، به معنای سخن (Speech)  و لغت (Word) بکار گرفته می شده است. یونانیان اسطوره را میتوس (Mythos) می نامیدند و آن را از لوگوس (Logos) تفکیک می کردند. در این تفکیک، مفهوم اسطوره در سطح پائین تر و مفهوم لوگوس در سطح بالاتری ارزیابی می شد. لوگوس به معنای 'بحث'  (Argument)، یا به عبارت بهتر محتوای بحث، بکار گرفته می شد و اسطوره نوعی «خیال پردازی» (Fantasy) محسوب می شد.(لورنس کوپ، 1997، ص 9. ) این تفکیک که بین قرن هشت و چهار قبل از میلاد مسیح در یونان، ایجاد شد، تقریبا تمام تاریخ نظری مفهوم اسطوره را در غرب تحت تاثیر خود قرار داد. اسطوره به معنای داستانی غیر واقعی، خیالی و غیر منطقی در تقابل با منطق و عقلانیت درک می شد(ورنانت، 1982، ص 186 - 187، به نقل از کوپ، 1997، ص 9-10.  )

معمولا اسطوره و اسطوره پردازی را خاص گفتمان های اقتدارگرا معرفی می کنند که بر زمینه سمبل ها و استعاره ها بنا نهاده شده است. در مرکز بسیاری از اسطوره ها یک استعاره بنیادی و ریشه ای قرار داردو آنها را می توان طرح هایی برای درک جهان پیرامون تلقی کرد. استعاره های بنیادین را نیز می توان  چهارچوب هایی  دانست که داستانی در آن شکل می‌گیرد. اسطوره ها معمولا پاسخ هایی برای سئوالات اصلی جوامع انسانی فراهم می کنند ' از قبیل آنکه 'ما که هستیم'،' از کجا آمده ایم' ، 'به کجا می رویم'، 'راه رسیدن به مقصد کدام است'، 'چه کسی ما را برای رسیدن به هدف هایمان رهبری خواهد کرد' و 'قدرت واقعی نزد کیست'. پاسخ ها به شکل پیام هایی بیان می شوند و دارای مشخصه های گوناگونی  هستند. اسطوره به جامعه مورد نظر نظم اعطا  می کند و فضایی را برای رمز گذاری ایدئولوژیکی فراهم می آورد. اما در عین حال اسطوره ها دارای لایه های مختلف معنایی هستند. تا به جامعه مورد نظر اجازه برداشت های متفاوت را در زمان ها و شرایط مختلف ارائه کنند. (ماراندا، دائره المعارف نشانه شناسی،  تدوین پل بوساک 1998،ص    433-434 )   در رابطه با مبحث اسطوره ما با دو گرایش کاملا متفاوت روبروهستیم. گرایش غالب اسطوره را در تقابل با عقلانیت معنا می کند اما در مردم شناسی گرایشی نسبتا مثبت تر نسبت به تحلیل و بررسی اسطوره ها قابل مشاهده است که ریشه های فرهنگی جوامع بدوی را در اسطوره ها و استعاره های آن فرهنگ ها جستجو کرده و حتی سعی می کند تا از شیوه های علمی نیز برای مطالعه اسطوره ها استفاده  کند.

اسطوره و مطالعات رسانه ای

'اکو' اعتقاد دارد که در جوامع صنعتی امروزین که انسان به یک 'شماره' در روابط سازمانی تبدیل شده است و قدرت تصمیم گیری و توانایی انسان از او سلب شده  ،  انسان بدنبال قهرمانی می گردد که دارای چنان قدرت خارق العاده ای باشد که در تصور نیز نگنجد. خلق داستان هایی چون 'سوپر من' هم دقیقا در همین راستا وسیله' اکو' توضیح داده می شود(اکو، 1979، ص 107) . به نظر می رسد که در بعضی خبر های اقناعی در رابطه با جنگ خلیج  فارس ما شاهد خلق چنین 'سوپر من' های اسطوره ای بودیم، البته با دوره های کوتاه تر زمانی. 'سوپر من' خبری، در حقیقت تکنولوژی، توان جنگی و ابزار و سازو کار های جنگی نوین آن بود. در رابطه با جنگ های رسانه ای، مفهوم  اسطوره و اسطوره سازی، از سطح داستان های عامه پسند، به سطح برنامه های خبری، ارتقاء یافته  و دراین نوع برنامه ها بکار گرفته شده است.

جیمز کری(James Carey ) نظریه پرداز معروف پست مدرن بر این باور است که جوامع امروزین بر عکس تصور همگانی است بر پایه نگرش های علمی پایه گذاری نشده اند، بلکه آنچه محور هماهنگی و وفاق در این نوع جوامع را شکل می دهد، داستان، مناسک و اسطوره است .( به نقل از ریل، 1989، ص 66 .   ) ریل  (Micheal Real)  اصولا هر گونه درکی از رسانه های امروزین را منوط  به  بررسی مناسک و اسطوره ها نوین می نماید که به اعتقاد وی از جایگاه ویژ ه ای در جوامع امروزین برخوردار می باشند. سرچشمه اسطوره ها ی امروزین را می توان در داستان پردازی های یک جامعه برای توصیف قهرمانان، ریشه ها، و هویت جمعی از طریق اجرای مناسک جستجو کرد. همه فرهنگ ها از داستان پردازی های کلان تاریخی بهره می برند که توضیحی است برای ریشه ها ، آمال و آرزوها و باورها واهداف نهایی آن مردم. سریال ها و برنامه های مستند پلیسی را می توان جشنی  اسطوره ای از آرزوی پیروزی نیکی بر پلیدی محسوب داشت. مجموعه های پی در پی همچون دالاس و خاندان (Dynasty ) محبوبیت جهانی خود را مدیون ارائه اسطوره ی همبستگی خانوادگی،وفاداری فردی، و اعمال قدرت، می باشد.( ریل، 1989، ص   66.  ) روایت پردازی اسطوره ای دارای سطوحی چند گانه است. در اولین سطح محتوای موضوعی آن قرار دارد وسپس در دومین سطح ترتیب زمانی ارائه حوادث و رویدادهای داستانی واقع شده است. در سومین سطح، نوعی عقلانیت فرهنگی قرار دارد که پاسخی به مسائل مشکلات اعضا ارائه می کند (ریل، 1989، ص 67. )

شخصیت های اسطوره ای به مثابه یک واقعیت غیر زمینی همچون' هرکول' در خارج از ابعاد زمانی و بدون تغییر، به زندگی داستانی خود ادامه می دهند. محتوای مشخص این زندگی داستانی  تجسم خواسته های جهانشمول و غیر قابل تغییر انسان ها می باشد. تاریخ و تغییر اتی که در طی آن در جوامع انسانی رخ می دهد نمی تواند تاثیری بر این قهرمانان اسطوره ای داشته باشد و در خارج از ابعاد زمانی و مکانی، به حیات ایستا و بدون تغییر خود ادامه می دهند.( اکو، 1979، ص   108. ) اما اگر اسطوره هرکول یا هر شخصیت اسطوره ای دیگری در طول تاریخ تغییر نمی کند. به نظر می رسد که رسانه ها در حال ساختن ممتد اسطوره های نوینی هستند، که البته طول عمرشان بر خلاف شخصیت های اسطوره ای عهد باستان، کوتاه بوده و تنها به طول یک سریال ، یا پوشش  خبری یک رویدادمحدود می شود. بعضی از این شخصیت های اسطوره ای رسانه ای همچون سوپر من عمری طولانی پیدا می کنند و نزدیکی بیشتری با تعاریف معمول یک شخصیت اسطوره ای پیدا می نمایند و شاید به همین دلیل اکو شخصیت سوپر من را برای تحلیل اسطوره های نوین رسانه ای انتخاب کرده است. اما نمی توان اسطوره های رسانه ای را به چند نمونه از شخصیت های اسطوره ای همچون سوپر من محدود کرد. نمی توان با تاکید بر 'دوره زمانی بلند' به عنوان یک اصل در تعریف اسطوره، این مبحث را در تحلیل متون رسانه ای کناری نهاد.