چارچوبی عملی - اخلاقی برای تحریریهها در شرایط جنگ سراسری
جنگ که آغاز میشود، اولین سنگری فرو میریزد، تحریریه است. در غبار غلیظ اطلاعات نادرست، فشار امنیت ملی و نیاز فوری مخاطب به قطعیت، اصول کلاسیک روزنامهنگاری مانند بیطرفی مطلق، رنگ میبازند و تحریریهها فلج میشوند و در آستانهی تبدیل شدن به ماشین پروپاگاندا. اما آیا راه سومی وجود دارد؟
در ادامه سعی میکنیم یک پروتکل عملی و اخلاقی برای بقای حرفهای کار روزنامهنگاری پیشنهاد کنیم. با معرفی مفاهیمی چون «سلسله مراتب نیازهای اخلاقی» و «تریاژ اطلاعاتی»، نشان میدهیم چگونه یک رسانه میتواند از دوگانه «خیانت یا تبلیغات» فراتر رفته و با «میهندوستی مسئولانه»، هم نگهبان انسجام ملی باشد و هم به رسالت خود در قبال حقیقت متعهد بماند. تعیین سلسله مراتب نیازهای اخلاقی پس از تجاوز اسرائیل به ایران و اذعان بسیاری از مسئولان در رابطه با اینکه توقع آغاز جنگ نداشتند، باید گفت به نظر میرسد این بیخبری به تحریریهها نیز سرایت کرد؛ در عمل اهالی تحریریه هم نه انتظارش داشتند و نه در شرایطی بودند که بتوانند تمامی اصول حرفهای را مو به مو رعایت کنند. در واقع عنصر «زمان» در اینجا بسیار اهمیت دارد. در اوج جنگ، خبرها حتی اگر بستر پروپاگاندا نباشند، طی مسیری که از دل رسانههای اجتماعی به ما میرسند، با حواشی و دستکاریهای خواسته و ناخواستهی زیادی مواجهاند. مخاطب در این بحران در پی خارج شدن از وضعیت عدم قطعیت است تا بتواند به لحاظ ذهنی و روانی به «ثبات» برسد. برای مثال، به طور طبیعی میخواهد بداند آیا جایی که ساکن است امن هست یا نه. این پرسشی نیست که هیچ رسانهای بتواند به آن دقیق پاسخ دهد. اینجاست که میبایست از شیوههای دیگری برای هماهنگی با مخاطبان استفاده کرد. البته که در زمان بحران ملی، اصول اخلاقی کنار گذاشته نمیشوند، بلکه اولویتبندی آنها تغییر میکند و چیزی را شکل میدهند که میتوان آن را «سلسله مراتب نیازهای اخلاقی» برای تحریریهها نامید. این مفهوم با الهام از هرم نیازهای مازلو شکل گرفته است که در آن نیازهای اساسیتر مانند بقا باید پیش از نیازهای سطح بالاتر برآورده شوند. در قاعدهی این هرم، الزامات حیاتی برای بقای دولت و شهروندانش قرار دارد: امنیت ملی، ایمنی عمومی و حفظ انسجام اجتماعی. این عناصر بنیادین ذاتاً با یکپارچگی روزنامهنگاری در تضاد نیستند؛ بلکه حداقل تعهدات اخلاقی را نمایندگی میکنند که باید در هر محیط گزارشگری جنگی برآورده شوند. برای مثال، در حالی که رسانههای اسرائیلی در طول درگیریها به طور تاریخی بر روایتهای دولتی برای تقویت روحیه ملی و دفاع از منافع استراتژیک تأکید کردهاند، یک تحریریه ایرانی نیز باید به همین ترتیب امنیت مردم و روزنامهنگارانش را در اولویت قرار دهد، حتی در شرایطی که میکوشد تا به صورت صادقانه و انسانی گزارش دهد. (Al-Sayed,2016) یعنی نگرانیهای امنیتی فوری و نیاز به اطلاعات دقیق و نجاتبخش، ممکن است بر افشای کامل تمام جزئیات اولویت یابد؛ به ویژه زمانی که این جزئیات میتوانند عملیات دشمن را تسهیل کنند یا باعث ایجاد ترس و نگرانی بیمورد در میان مردم شود. با این حال، به محض تأمین نیازهای امنیتی اولیه، باید تعهدات اخلاقی سطح بالاتر - مانند شفافیت در مورد منابع و محدودیتهای سردبیری - به عنوان بخشی از یک زنجیرهی استراتژیک دنبال شوند. در این رویکرد، تحریریهها به وضوح به مخاطبان خود اعلام میکنند که اگرچه روایتهای دولتی ممکن است برای حفظ انسجام ملی، گزارشهای اولیه را شکل دهند، اما فرآیندهای تحقیقی بعدی به دنبال آشکار ساختن تصویری جامعتر و دقیقتر از رویدادها خواهند بود. (DeCillia, 2017) به این ترتیب، میبینیم که رسانههای ایرانی در شرایط بمباران و عدم قطعیت زیاد سعی میکنند مراحلی را برای کار در تحریریه تعریف کنند که میتواند شامل این موارد باشد: