تحلیل فرهنگ خبر

تحلیل فرهنگ خبر

مقدمه: هرچند مدت زیادی است که از چارچوب بندی خبری در کار رسانه ای و تبلیغاتی استفاده می شود، اما عمر پژوهش چارچوب بندی خبری بیشتر از دو دهه نیست. مقاله حاضر با طبقه بندی مفاهیم و روندها، فرهنگ خبر و چارچوب بندی خبری را در جایگاه های مختلف تحلیل و تبیین می‌کند. همچنین، این مقاله با تمرکز بر روش هایی که فرهنگ تولید خبر را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بر چارچوب بندی خبری به عنوان یکی از مهم ترین روش ها برای شکل دادن به افکار عمومی متمرکز می‌شود. چارچوب بندی خبری با قرار دادن مخاطبان در یک چارچوب شناختی خاص، در عین نشان دادن واقعیت بیرونی به همان صورتی که هست، نگاه از یک زاویه خاص به امور را تقویت می‌کند و این کار را چنان انجام می‌دهد که در خدمت منافع صاحبان رسانه ها قرار گیرد. با بالا رفتن از نردبان سازمانی در یک سازمان رسانه ای، این تلاش برای چارچوب بندی خبر به نحوی که منافع صاحبان رسانه ها بیشینه شود، افزایش می یابد. همچنین، این پژوهش نشان می دهد که چارچوب بندی خبری بر روی گروه های مختلف اجتماعی آثار متفاوتی دارد و دانش پیشین مخاطبان عامل بسیار مهمی در اثربخشی چارچوب هاست.

***

مقدمه

تولید و توزیع سازمان یافته خبر نقش مهمی در زندگی ما بازی می‌کند و این اهمیت با فراگیرتر شدن استفاده از رسانه ها و بالا رفتن سواد چه در عرصه ملی و چه در عرصه جهانی بیشتر هم خواهد شد. بدین ترتیب اهمیت خبر را باید چیزی بیش از اطلاع رسانی صرف دانست گرچه خبر هرگز اطلاع رسانی صرف نبوده است. خبر حتی می‌تواند به صورت جدی بر روندهای سیاسی اثر بگذارد. اصطلاح اثر' سی ان ان'،[1] شواهدی جدی از تاثیر آغاز به کار شبکه سی ان ان بر سیاست خارجی آمریکا در دوران جنگ سرد و پس از آن آشکار می‌کند (برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به رابینسون،[2] 2005 و همینطور گیلوبا،[3] 2005 ) در سپتامبر 2001، روزنامه نگاران آمریکایی دستپاچه از اثرات روانی و عاطفی حادثه یازده سپتامبر، کلیه قواعد بی طرفی و عینیت را فراموش کردند و تبدیل به سخنگویان بی چون و چرای دولت آمریکا شدند (ویلیامز،[4] 2003 ). چولیاراکی ([5] 2006) با تحلیل برنامه های تلویزیونی شبکه خبری بی بی سی برای گزارش جنگ عراق، نورافشانی و سر و صدای جنگ و تصاویر با فاصله زیاد از بمباران بغداد را ' زیباسازی رنج'[6] نام می‌نهد. از نظر او این زیبا سازی یک هاله[7] بی را در عین موضع طرفداری از جنگ اتخاذ می‌کند.

پیمایش ها از آگاهی خبری نشان می دهند که بسیاری از مردم در مورد رویدادهای جاری ناآگاه یا بدآگاه[8] هستند. (پرس،[9] 2000 ) و هرچند تلویزیون مورد اعتمادترین رسانه خبری برای مردم است اما پژوهش ها نشان داده که تلویزیون داده های خبری اندکی در اختیار مردم می‌گذارد (برای دیدن مروری بر این پژوهش ها نگاه کنید به لو[10] و چانگ،[11] 2006). از آنجا که تولید خبر یک فعالیت بسیار هزینه بر است، تنها کسانی که دسترسی خاصی به منابع قدرت یا ثروت دارند داری این توانایی هستند. که یک نهاد تولید خبر داشته باشند. بنابراین، در کل، رسانه های خبری ملی با حکومت های ملی خود بر سر موضع سیاسی در قبال مسائل و رویدادهای بین المللی توافق و همراهی دارند (دیمیترووا[12] و کید[13] و ویلیامز و ترامل،[14] 2005) و حتی رسانه های خبری غیر دولتی هم کمتر موضعی مخالف موضع حاکمیت ملی اتخاذ می‌کنند (مک کوئیل،[15] 1994؛ فهمی[16] و کیم،[17] 2008 ) بنابراین، خبر حاصل یک فعالیت سازماندهی شده جمعی معطوف به بازنمایی رویدادهای کمتر سازماندهی شده است. این فعالیت قطعا باید به صورت سازمانی انجام شود و به همین دلیل است که پژوهشگران عرصه ارتباطات باید فعالیت های پژوهشی خود را بیشتر به عرصه مطالعه سازمان های رسانه ای معطوف کنند تا فرهنگ خبر در این سازمان ها و روندهایی که به این فرهنگ خبر شکل می‌دهند و به وسیله آن شکل می‌گیرند را واسازی و واکاوی کنند. زاویه نگاهی که در رسانه های خبری برای دیدن یک رویداد یا رویدادهای خبری طراحی می‌شود، در میان سایر مولفه های فرهنگ خبر در آن سازمان اهمیت بنیادی دارد. اما، خود فرهنگ خبر در یک سازمان به چه صورت طراحی می‌شود ؟

روش

روشی که در این پژوهش به کار گرفته شده است، یک مطالعه تحلیلی و اسنادی است. در اینجا ابتدا با مطالعه رویه‌های خبری و ادبیات پژوهش به این نتیجه رسیده ایم که بهترین راه مطالعه چارچوب بندی خبری، قرار دادن آن در یک زمینه سازمانی است. به رغم وجود خلاقیت فردی در سازمان های خبری، این رویه ها و دستورالعمل های سازمانی است که مشخص می کند اخبار و گزارش های آن نهاد در چه چارچوبی باید طراحی شوند.

پس از مرور مدل پنج سطحی فرهنگ خبر، به جمع آوری و تحلیل ادبیات و پژوهش های انجام شده در این حوزه پرداختیم. در این راستا، هم ادبیات این حوزه در جهان و هم ادبیات و پژوهش هایی که در ایران شکل گرفته بود را مطالعه کردیم و بر مبنای آنها گزاره هایی در مورد چارچوب بندی خبری و نقش و اثربخشی آن ارائه دادیم.

سطوح تحلیل فرهنگ خبر

اهمیت سازمان معمولا در فرهنگ عامه کمتر از تولید کنندگان در نظر گرفته می‌شود، حال آن‌که سازمان به عنوان تعیین کننده فرهنگ تولید خبر در واحدهای تحت امر خود، نقش بسیار مهمی در شکل دادن به برونداد یک رسانه خبری دارد. سازمان های خبری معمولا رویه های داخلی خود را بسته نگاه می‌دارند چرا که آشکار شدن این رویه ها شبیه به لو رفتن شگرد شعبده بازی است که نان شب خانواده خود را با به شگفتی وا داشتن تماشاگران اغلب ثروتمند طبقات متول تامین می‌کند.

از آنجا که همه فعالیت های فکری بشری نیازمند نوعی از طبقه بندی است (شاه قاسمی و هایسی،[18] 2009؛ ویلیامز، 2003؛ گودوین،[19] 1994؛ بوسکی،[20] 1988)، خوب است با یک طبقه بندی فرضی بر اساس مرزهای پیشین در سازمان های رسانه ای آغاز کنیم تا ساز و کار شکل گیری و عمل فرهنگ خبر در یک مجموعه رسانه ای بهتر قابل فهم شود. نیوکامب ([21] 1991) یک طبقه بندی خوب از سازمان های رسانه ای ارائه می‌دهد که می‌توانیم آن را بیشتر بسط دهیم. هرچند تاکید نیوکامب بر روند ساخت نمایش های تلویزیونی در آمریکاست، اما چنانکه خواهیم دید، این طبقه بندی را به آسانی می‌توان در هر زمینه دیگری اعمال کرد. حال اجازه بدهید ببینیم که هر کدام از این سطوح در تعامل با فرهنگ خبر در یک سازمان به چه صورت عمل می‌کنند.

فرهنگ- در اینجا فرهنگ به معنای فراگیر آن مورد نظر است. هر سازمان خبری رسانه ای زیر مجموعه یک یا چند فرهنگ قرار می‌گیرد و برای تغییر دادن زمینه فرهنگی که در آن فعالیت می‌کند، بسیار ضعیف است. به همین دلیل سازمان های خبری برای کار کردن در این فضا به صورتی که منافع آنها لحاظ شود، بسیار بومی عمل می‌کنند. یعنی، آنها بر این اساس که خود بخشی از فضای فرهنگی هستند و ویژگی های آن را می‌دانند، در این فضا حرکت می‌کنند و به ندرت بر خلاف جهت آب شنا می‌کنند. تاریخ هم در این نگرش بخشی از فرهنگ محسوب می‌شود و رسانه های خبری در همه جای جهان به خوبی از خطرات قرار گرفتن رو در روی فرهنگ و تاریخ خود آگاهند. برای شناخت اهمیت فرهنگ یک کشور در فرهنگ خبر در یک سازمان خبری همین کافیست که یادآور شویم سازمان های رسانه ای همیشه در کشاکش با دولت بوده اند اما کمتر دیده شده که سازمان رسانه ای خبری رو در روی فرهنگ و تاریخ یک کشور قرار گرفته باشد. صد البته که مردم بسیار از دولت نیرومندترند.

بدین ترتیب، یک سازمان رسانه ای خبری غربی نمی تواند اخباری را پوشش دهد که در وجود هولوکاست تشکیک ایجاد می‌کنند. سازمان های خبری ترکیه نمی توانند بر نسل کشی ارامنه صحه بگذارند. سازمان های خبری سریلانکا نمی توانند اخبار مثبت در مورد ببرهای تامیل را پوشش دهند و سازمان های خبری اسرائیل نمی توانند اهمیت جنگ های شش روزه و یوم کیپور را کم ارزیابی کنند. روزنامه نگاران در همه این فضاهای فرهنگی و حوزه های تمدنی دائما دولت ها را به چالش می‌کشند اما کمتر می‌شنویم که روزنامه نگاری بنیادین ترین باورهای فرهنگ خود را به چالش بکشد.

در کشور ایران نیز فرهنگ نقش بسیار محدود کننده ای به خود می‌گیرد. فرهنگ ایران جزو فرهنگ های زمینه دار محسوب می‌شود. فرهنگ های زمینه دار پیچیده، غیر مستقیم و جمع گرا هستند (برای مثال نگاه کنید به گیردهام،[22] 2005 ). انتشار خبری درباره تعداد پرونده های تجاوز به محارم در دادگاه های کشور، منتشر کردن کاریکاتورهایی که گروه های دست راستی غربی از قدیسان اسلامی و شیعی کشیده اند، و هر حرفی در مورد تجزیه کشور می‌تواند باعث شود که یک رسانه خبری برای همیشه تعطیل شود. حال آنکه تندترین نقدهای سیاسی علیه دولت مردان مجازات به مراتب کمتری دارد.

نهاد- یک سطح پایین تر از سطح فرهنگ، سطح نهاد قرار دارد. رسانه های خبری پیش از هر چیز یکی از نهادهای جامعه را تشکیل می‌دهند و تابع مقررات و رویه های حاکم بر آن نظام هستند. با نگاه نهادی، طبقه گفته (آلن[23] 2004) می‌توانیم دو نگرش رقیب در مورد نقش رسانه های خبری در ساختار بخشیدن به آگاهی همگانی در مورد مسائل اجتماعی را مورد توجه قرار دهیم. مخصوصا، موضع لیبرال تکثرگرا در برابر موضع اقتصاد سیاسی قرار می‌گیرد. (ص. 47)

بسیاری از کارشناسان ارتباطات و رسانه معتقدند بهترین فرهنگ خبر در یک کشور هنگامی پاس داشته می‌شود که همه بتوانند در یک نظام ارتباط جمعی شبه بازاری عقاید خود را ارائه کنند. همانطور که می‌بینیم رقابت سالم در این محیط شرط اصلی است. اکثر روزنامه نگاران این رویکرد را بیشتر می‌پسندند (آلن، 2004)

در موضع اقتصاد سیاسی که به نسبت بدبین تر از موضع لیرال تکثرگراست، به نهادهای رسانه ای گفته می‌شود که نهادهای قدرت برای ادامه سلطه خود نیاز دارند که دستگاه های کار با ذهن همگان را در اختیار داشته باشند و رسانه های خبری هم یکی از مهم ترین این دستگاه ها هستند (ادواردز[24] و کرامول،[25] 2006). بنابراین، اورلوفسکی[26] (2011) توضیح می دهد که بی طرفی اسطوره ای بیش نیست و واگذاردن فضای خبری به رسانه هایی که بر مبنای اقتصاد بازار عمل می‌کنند به معنای باز کردن میدان برای طبقات سلطه جویی است که به دنبال دائمی کردن سلطه خود بر طبقات فرودست هستند. امروزه نگرش های انتقادی به رسانه های خبری هم بیشتر در این رویکرد قرار می‌گیرند.

با هر کدام از این مواضع که فرهنگ تهیه خبر در یک نهاد را بررسی کنیم، نوع نظام کلی یک کشور که نهاد رسانه هم به عنوان یک زیر مجموعه در آن فعالیت می‌کند یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده این فرهنگ است. این‌که نظام قانونی یک کشور مبتنی بر پیشگیری یا تنبیه است، یا چه اشخاصی مجازند رسانه داشته باشند، یا رسانه های خارجی تا چه حد مجاز به فعالیت در نظام رسانه ای کشور هستند، یا این‌که رسانه ها با چه منابعی اداره شوند اموری است که تا حد بالایی فرهنگ خبر را تعیین می‌کنند.

سازمان- سومین سطح از فرهنگ خبر را می‌توان در سطح سازمانی در نظر گرفت. در اینجاست که دستور العمل ها رفته رفته شکل سازمان یافته تر و آشکارتری به خود می‌گیرند. مدیران سازمان نقطه اتصال روزنامه نگاران منتقد و ظریف با صاحبان محافظه کار رسانه ها هستند. آنها از یک طرف با فرهنگ روزنامه نگاری ای مواجه هستند که بر انتقادی بودن، صراحت و پیشرو بودن تاکید می‌کند و از سوی دیگر باید دستورات انتزاعی و کلی کارفرمایان خود در مورد این‌که چه نوع فرهنگ خبری باید بر رسانه متبوع آنها حاکم باشد را اجرا کنند. مدیران موفق معمولا کسانی هستند که توازنی میان این دو فرهنگ رقیب ایجاد می‌کنند. مدیرانی که تسلیم فرهنگ خبری روزنامه نگاران می‌شوند کار خود را از دست می‌دهند و مدیرانی که بله قربان گوی صاحبان رسانه ها هستند سازمان متبوع خود را به یک سازمان غیر اثر بخش با روزنامه نگاران ضعیف بدل می‌کنند که باز هم در بلند مدت به بیکاری آنها منجر می‌شود.

مدیران رسانه ها همچنین می‌دانند که باید روابط خوبی با بخش تجارت داشته باشند چرا که این روابط می‌توانند به جذب آگهی و ادامه کار رسانه منجر شود (گنز،[27] 1386،ص66). در اینجاست که زمینه یک همکاری پشت پرده بین مدیران سازمان و صاحبان قانون گریز مشاغل ایجاد می‌شود و مدیران سودجوی رسانه ها به آسانی می‌توانند بدون رهگیری شدن ارتباطات پشت پرده را سازمان دهند.

گروه- پیچیده ترین سطح فرهنگ خبر در این مرحله وجود دارد. فرهنگ یک مسئله انفرادی نیست و ماهیت گروهی دارد. افراد، توانایی ها، نیات، تخصص ها، تجربیات، روابط و زمینه های فرهنگی و اجتماعی متفاوتی دارند و هنگامی که در یک محیط خبری وارد تعامل می‌شوند، گروه هایی ایجاد می‌کنند که عملکرد آنها می‌تواند بسیار متفاوت از مجموع عملکرد تک تک آنها باشد. برنامه ریزان ارتباطی 'در تعیین هدف خود مختار نیستند' و اولویت های آنها در سطوح بالاتری تعیین می‌شوند (ویندال[28] و سیگنایزر[29] و اولسون،[30] 1387،ص165). با وجود این، آنها در درون این چارچوب ها دارای خلاقیت هستند و چنانکه کیلبریو(2003)[31]  نشان می‌دهد، این خلاقیت با همگرایی رسانه ها بیشتر هم شده است. همچنین، پاولوس[32] و یانگ([33] 2000) نشان می‌دهند که ایده سازی در میان کسانی که در سازمان گروهی تر عمل می‌کنند بسیار بیشتر از کسانی است که عادت به تکروی دارند.

در همین سطح است که گروه ها برای به انجام رساندن کارکردهای خود، ساز و کارهای پیچیده ای طراحی می‌کنند. به عنوان مثال می‌توان از 'خط فاصله دارها' (نیوکامب، 1991،ص.104) نام برد. کسانی که به عنوان خبرنگار-گزارشگر، یا خبرنگار-سردبیر، یا گوینده-مفسر در سازمان های رسانه ای کار می‌کنند را می‌توان از این دسته دانست. همچنین، در نظام های سرمایه داری، رسانه ها گروه های موقت هم دارند که به عنوان مثال قرارداد ساخت یک برنامه خبری-تفسیری را می‌بندند و بنابراین جنبه رسمی پیدا می‌کنند.

گروه های خبری دائما سعی می‌کنند با پس راندن خطوط قرمز میدان عمل بیشتری برای خود فراهم کنند. آنها همچنین سعی می‌کنند با برجسته کردن تخطی گروه های رقیب و گذشتن آنها از خطوط قرمز، با کمک مدیران رسانه ها حوزه های آنها را به نفع خود مصادره کنند. میدان رقابت گروهی در رسانه ها میدان بی رحمی است هرچند برونداد یک رسانه به صورتی است که احساس می‌شود یک مجموعه منسجم و یکدست در پشت آن قرار دارد. مسئله زمانی پیچیده تر می‌شود که صاحبان قدرت یا ثروت با گروه هایی در رسانه ها به توافق می‌رسند. مدیران رسانه ها در برابر این توافق ها که گاهی کاملا نانوشته اند واکنش های شدیدی نشان می‌دهند.

فرد- و در نهایت به سطحی می‌رسیم که نقطه اتصال همه سطوح مورد اشاره در بالا به همگان است. گزارش های خبری و تصویری معمولا امضا دارند و اخبار تلویزیونی به وسیله گوینده خبر اعلام می‌شود. اما واقعیت این است که در برخی از این موارد تحویل دهنده خبر هرچند بخشی از فرهنگ خبر محسوب می‌شود اما عاملیت ضعیفی دارد. البته افراد منفردی که در نهایت خبر را پرورده می‌کنند و به تحویل دهندگان منتقل می‌کنند را باید با نگاه انتقادی تری مورد توجه قرار داد. هر چقدر که گزارشگر خبره تر و مسلط تر باشد، خلاقیت و اختیار او در وفاداری به حقیقت بیشتر است (سورین[34] و تانکارد،[35] 1381) و البته این بستگی به این دارد که خودش خواهان وفادار ماندن به حقیقت باشد.

شاید بهترین رویکرد برای مطالعه انتقادی فرد در سلسله مراتب تحلیل، رویکرد اجتماعی-شناختی ون دایک (برای مثال نگاه کنیده به ون دایک،[36] 2008) باشد. وی در این مدل حرکت از ایدئولوژی صاحبان رسانه تا نوشته ی روزنامه یا خبر تلویزیون را ترسیم می‌کند. ایدئولوژی‌ها، نگرش‌های خاص گروه­ها را سازماندهی می‌کنند؛ این نگرش‌ها می‌توانند به شکل نظرات شخصی در مدل‌ها بازنمایی شوند و این نظرات شخصی می‌توانند نهایتاً در متون و تصویر بیان شوند. بدین ترتب، خبرنگاران هم عضوی از سازمان متبوع خود هستند و در جهت چرخیدن چرخ این نظام کار می‌کنند و هم عقاید شخصی خود را بازتاب می‌دهند. اگر خبرنگار منفرد بتواند عقاید شخصی خود را با ایدئولوژی گردانندگان رسانه وفق دهد، آن‌گاه احتمالا او تبدیل به یک روزنامه نگار الگو برای خبرنگاران جوان تر خواهد شد.

 وارن برید (1955)[37]با رویکرد رویّه جامعه پذیری روزنامه نگار[38] فرد تولید کننده خبر را در یک بستر شناختی گسترده تر محیط کاری او قرار می‌دهد (برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به سورین و تانکارد، 1381). برید توضیح می‌دهد که چگونه روزنامه نگاران در همان ابتدای کار خود تحت 'کنترل اجتماعی' نامحسوس قرار می‌گیرند و رفته رفته می‌آموزند که باید چه بنویسند و چگونه روسای خود را خرسند نگه دارند.

تاثیر فرد در فرهنگ تولید خبر می‌تواند کم یا زیاد باشد. یک خبرنگار باهوش می‌تواند از توانایی و موقعیت خود بهره شناختی-اجتماعی ببرد. دادن بسته، سکه طلا و هدایای گرانقیمت و یا ارائه سفرهای خارجی آموزشی برای خبرنگاران در همه جای جهان معمول است و البته خبرنگاران خوب می‌دانند که دهش گر در برابر این بخشش سخاوتمندانه چه می‌خواهد. همچنین، آنها می‌دانند که کنفرانس های خبری مجموعه ای بی پایان هستند و آنچه از این کنفرانس گزارش می‌شود احتمالا به آنچه در کنفرانس بعدی داده می‌شود ارتباط پیدا می‌کند. خبرنگاری می‌گوید:

اگر رسانه‌های زنده ای می خواهیم که از کارکردهای صرفا تفننی یا اطلاع رسانی فاصله بگیرند و کار ویژه نظارت را نیز به دامنه کار خود بیفزایند باید این نگاه تشریفاتی سالی یک بار تکریم شدن رنگ ببازد؛ این سکه دادن ها -که در اخلاق حرفه ای رسانه های معتبر دنیا می تواند به یک غائله بیانجامد- جمع شود.[39]

در سال های اخیر این وضعیت در کشور ما عادی تر شده است به نحوی که فرستادن یک خبرنگار به یک کنفرانس خبری خاص می‌تواند به دلیل این‌که در آن کنفرانس به خبرنگاران سکه داده خواهد شد یک امتیاز باشد. گاهی خود سکه از اصل کار اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. خبرنگاری در وب سایت نوشهر نیوز می‌نویسد:

آقای فاطمی، فرماندار محترم نوشهر سکه های خبرنگاران که در روز خبرنگار در سالن بندر نوشهر قولش رو داده بودین و فیلم ان هم موجود می‌باشد چی شد؟[40]

***

علیرضا دهقان- دانشیار گروه ارتباطات دانشگاه تهران  adehghan@ut.ac.ir

احسان شاه قاسمی- دانشجوی دکتری ارتباطات دانشگاه تهران ehsanshaghasemi@yahoo.com

 

منابع

- ویندال، س.، & سیگنایزر، ب. و اولسون، ج. (1387). کاربرد نظریه های ارتباطات. (ع. دهقان، مترجم). تهران: نشر جامعه شناسان.

- سورین، و.، & تانکارد، ج. (۱۳۸۱). نظریه های ارتباطات. (ع.دهقان، مترجم). تهران: دانشگاه تهران.

- گنز، ه. (1386). دموکراسی و خبر. (ع.دهقان، مترجم). تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).

- مرادی عباس آبادی، ی. (1388). تحلیل انتقادی پوشش خبریِ چالش های ایران و غرب پیرامون مسئله هسته ای در مطبوعات آلمان؛ پس از به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد در ایران. پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد. گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.

 

- Allan, S. (2004). News culture. Berkshire: Open University Press.

-Boski, P. (1988). Cross-cultural studies of person perception: Effects of ingroup/outgroup membership and ethnic schemata. Journal of Cross-Cultural Psychology, 19, 287- 328.

-Brewer, P. R. and Macafee, T. (2007). Anchors away: Media framing of broadcast television network evening news anchors. The Harvard International Journal of Press/Politics, 12, 3-19.

-Brewer, P. R., and Graf, J., and Willnat, L. (2003). Priming or framing: Media influence on attitudes toward foreign countries. Gazette, 65, 493-508.

-Camaj, L. (2010). Media framing through stages of a political discourse: International news agencies' coverage of Kosovo's status negotiations. International Communication Gazette, 72, 635-653.

-Chouliaraki, L. (2006). The aestheticization of suffering on television. Visual Communication, 5, 3, 261-285.

-D'Angelo, P., & Kuypers, J. A. (2010). Doing news framing analysis: Empirical and theoretical perspectives. New York: Routledge.

-De Vreese, C. H. (2005). News framing: Theory and typology. Information Design Journal + Document Design, 13(1), 51-62.

-Dijk, T. A. (2008). Discourse and context: A socio-cognitive approach. Cambridge: Cambridge University Press.

-Dimitrova, D. V., Kaid, L. L., Williams, A. P. and Trammell, K. D. (2005). War on the web: The immediate news framing of Gulf War II. The Harvard International Journal of Press/Politics, 10, 22-44.

-Dimitrova, D. V., Lee, K. S. (2009). Framing Saddam's execution in the U.S. press. Journalism Studies, 10(4), 536-550.

-Dimitrova, D. V., Lee, K. L., Williams, A. P., and Trammell, K. D. (2005). War on the web: The immediate news framing of Gulf War II. The Harvard International Journal of Press/Politics, 10, 22-44.

-Edwards, D., & Cromwell, D. (2006). Guardians of power: The myth of the liberal media. London: Pluto Press.

-Entman, R. M. (1991). Framing US coverage of international news: Contrasts in narratives of the KAL and Iran Air incidents. Journal of Communication, 41(4), 6-27.

-Entman, R. M. (1993). Framing: Toward clarification of a fractured paradigm. Journal of Communication, 43(4), 51-58.

-Entman, R. M. (2004). Projections of power: Framing news, public opinion, and U.S. foreign policy. Chicago: University of Chicago Press.

-Entman, R. M. (2010). Improving Newspapers' economic prospects by augmenting their contributions to democracy. International Journal of Press/Politics, 15(1) 104-125.

-Entman, R. M. (2010). Media framing biases and political power: Explaining slant in news of campaign 2008. Journalism, 11, 389-408.

-Entman, R. M., and Livingston, S. and Kim, J. (2009). Doomed to repeat: Iraq news, 2002-2007. American Behavioral Scientist, 52, 689-708.

-Fahmy, S., and Kim, D. (2008). Picturing the Iraq war: Constructing the image of war in the British and US press. International Communication Gazette, 70, 443-462.

-Garyantes, D. M., and Murphy, P. J. (2010). Success or chaos? Framing and ideology in news coverage of the Iraqi national elections. International Communication Gazette, 72, 151-170.

-Gilboa, E. (2005). The CNN effect: The search for a communication theory of international relations. Political Communication, 22(1): 27-44.

-Goodwin, C. (1994). Professional vision. American Anthropologist, 96(3), 606-633.

-Guirdham, M. (2005). Communicating across cultures at work. New York: Palgrave.

-Izadi, F., and Saghaye-Biria, H. (2007). A discourse analysis of elite American newspaper editorials: The case of Iran's nuclear program. Journal of Communication Inquiry, 31, 140-165.

-Karagiannis, E. (2009). Hizballah as a social movement organization: A framing approach. Mediterranean Politics, 14(3), 365-383.

-Killebrew, K. C. (2003) Culture, creativity and convergence: Managing journalists in a changing information workplace, International Journal on Media Management, 5, 1, 39-46.

-Kumar, D. (2010). Framing Islam: The resurgence of orientalism during the Bush II era. Journal of Communication Inquiry, 34, 254-277.

-Lo, V., & Chang, C. (2006). Knowledge about the Gulf Wars: A theoretical model of learning from the news. The Harvard International Journal of Press/politics, 11(3), 135-155.

-Love, E. (2009). Confronting Islamophobia in the United States: Framing civil rights activism among  Middle Eastern Americans. Patterns of Prejudice, 43(3), 401-425.

-McQuail, Denis. 1994. Mass communication theory: An introduction. 3rd ed. London: Sage.

-Newcomb, H. (1991). Media institutions: The creation of television drama. In K. Jensen and N. Jankowski (eds). A handbook of qualitative methodologies for mass communication research. Routledge: London and New York.

-Orlowski, P. (2011). Teaching about hegemony: Race, class and democracy in the 21st century. Dordrecht: Springer.

-Paulus, P., and Yang, H.-C. (2000). Idea generation in groups: A basis for creativity in organizations. Organizational Behavior and Human Decision Processes, 82, 1, 76-87.

-Perse, E. M. (2000). Media effects and society. Mahwah, N.J: L. Erlbaum Associates.

-Powers, S. (2008). Examining the Danish cartoon affair: Mediatized cross-cultural tensions? Media, War & Conflict, 1, 339-359.

-Reese, S. D., and Lewis, S. C. (2009). Framing the War on Terror : The internalization of policy in the US press. Journalism, 10, 777-797.

-Robinson, P. (2005). The CNN effect revisited. Critical Studies in Media Communication 22(4), 344-9.

-Ruigrok, N., and van Atteveldt, W. (2007). Global angling with a local angle: How U.S., British, and Dutch newspapers frame global and local terrorist attacks, The Harvard International Journal of Press/Politics, 12, 68-90.

-Shaghasemi, E. & Heisey D. R. (2009). The cross-cultural schemata of Iranian-American people toward each other: A qualitative approach. Intercultural Communication Studies, XVIII(1), 143-160.

-Snow, D. A., and Rochford, E. B., and Worden, J. S. K., and Benford, R. D. (1986). Frame alignment processes, micromobilization, and movement participation. American Sociological Review, 51(4), 464-481.

-Strömbäck, J., and van Aelst, P. (2010). Exploring some antecedents of the media's framing of election news: A comparison of Swedish and Belgian election news. The International Journal of Press/Politics, 15, 41-59.

-Williams, B. A. (2003). The new media environment, internet chatrooms, and public opinion discourse after 9/11. In D. K. Thussu and D. Freedman (Eds.) War and the media, 176-89. London: Sage.

-Williams, K. (2003). Understanding media theory. London: Arnold.

-McCormick, M., & Seta, J. J. (2012). Lateralized goal framing: How selective presentation impacts message effectiveness. Journal of Health Psychology, 17, 8, 1099-1109.

-Watson, S. D. (2012). 'Framing' the Copenhagen school: Integrating the literature on threat construction. Millennium: Journal of International Studies, 40, 2, 279-301.

-Lecheler, S., & de Vreese, C. H. (2012). News framing and public opinion: A mediation analysis of framing effects on political attitudes. Journalism & Mass Communication Quarterly, 89, 2, 185-204.

 


[1] The CNN Effect

[2] Robinson

[3] Gilboa

[4] Williams

[5] Chouliaraki

[6] Aestheticization of Suffering

[7] Aura

[8] Misinformed

[9] Perse

[10] Lo

[11] Chang

[12] Dimitrova

[13] Kaid

[14] Trammell

[15] McQuail

[16] Fahmy

[17] Kim

[18] Heisey

[19] Goodwin

[20] Boski

[21] Newcomb

[22] Guirdham

[23] Allan

[24] Edwards

[25] Cromwell

[26] Orlowski

[27] Ganz

[28] Windahl

[29] Signitzer

[30] Olson

[31] Killebrew

[32] Paulus

[33] Yang

[34] Severin

[35] Tankard

[36] Van Dijk

[37] Warren Breed

[38] Socialization of Journalists

[39] انتظامی، ح. (1389). خبرنگار مظلوم. کردستان تودی.

[40] نوشهر نیوز (23 آبان 1389). عملیات ساخت راه دسترسی به بندرنوشهر بدون خسارت به باغ کشاورزی ادامه می یابد !!!. http://www.nowshahrnews.ir/egt/124-1389-08-23-11-21-18