شکاف دیجیتالی و جنسیت

شکاف دیجیتالی و جنسیت

مقدمه: اهمیت پرداختن به موضوع توانمندسازی زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان و شرکت آنها در فعالیت‌های اجتماعی با استفاده از فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی در اسناد مربوط به اجلاس‌های جهانی دربارۀ جامعه اطلاعاتی مورد تأکید قرارگرفته است. چنانچه نتایج پژوهش‌ها حاکی از وجود شکاف دیجیتالی جنسیت (نابرابری در دسترسی به فناوری‌های نوین بین زنان و مردان) درکشورهای در حال توسعه است؛ این نوشته با رویکرد توانمندسازی زنان به‌وسیلۀ فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی به نقش و تأثیراین فناوری‌ها بر فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی آنها در اجتماع می‌پردازد. و از آنجا که لازمۀ این توانمندسازی، دسترسی زنان به این فناوری‌هاست موانع موجود بر سر راه دستیابی زنان به فناوری‌های مذکور از قبیل عدم مهارت استفاده، هنجارهای اجتماعی- فرهنگی جوامع، هزینه، زمان و زبان مورد تأکید قرار می‌گیرد و به راه حل های ارائه شدۀ اسناد بین المللی در این زمینه نیز اشاره‌ می‌شود. با وجود دیدگاه‌های مثبت طرفداران توانمندسازی زنان بوسیلۀ فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، دیدگاه مخالفی نیز وجود دارد که ضرورتی به دستیابی به فناوری‌های نوین برای کسانی که نیازهای ابتدایی تری دارند را احساس نمی‌کند، اما با توجه به رشد فراگیر این فناوری‌ها در جهان و قابلیتی که در ارتقاء و توسعه جوامع دارند انتظار می‌رود دولت‌ها و پژوهشگران جوامع در حال توسعه به راه کارهای اجلاس‌های جهانی توجه کنند و تلاش خود را در جهت رفع موانع دسترسی و استفادۀ زنان از فناوری‌های مذکور به کار گیرند.

***

با شکل گیری مبحث جامعه اطلاعاتی و رشد سریع تکنولوژی‌ها بویژه تکنولوژی‌های جدید اطلاعات و ارتبا طات در سراسر جهان بخصوص در کشورها ی  توسعه یافته و مطرح شدن بحث شکاف دیجیتال، توجه به راهبردهایی جهت دستیابی تمام افراد بشر به این فناوری‌ها لازم به نظر می‌رسد.

اجلاس‌های جهانی سران دربارۀ جامعه اطلاعاتی تا کنون منجر به تصویب اسنادی شده است که به نقش و جایگاه زنان در جامعه اطلاعاتی تأکید دارد. 'بند 12 اعلامیۀ اصول بر این نکته تأکید دارد که توسعۀ فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات فرصت‌های بزرگی در اختیار زنان می‌گذارد و آنان را بخش جدایی ناپذیر و بازیگران اصلی در جامعۀاطلاعاتی معرفی  می‌کند'. (صراف، 1385، ص64)

اما سؤالی که به ذهن می‌رسد این است که تأثیر فناوری‌های اطلاعات و ارتبا طات بر زنان چگونه است؟ و آیا زنان سراسر جهان دستیابی و استفاده یکسانی از این فناوری‌ها دارند؟ در کدام مناطق جهان بهره‌مندی  مردان از فناوری‌ها ارجح بر بهره‌مندی زنان است و زنان را بیشتر به حاشیه می‌رانند؟

'حلقۀ گمشده جدید: شکاف دیجیتال' عنوان گزارش سال  2002 اتحادیۀ بین المللی ارتباطات دور است که  از وضع نا مطلوب تکنولوژی‌های نوین اطلاعات و ارتباطات در کشورهای در  حال توسعه ابراز نگرانی کرد و ضرورت ترمیم شکاف عمیق موجود بین کشورهای توسعه یافته و دارای فناوری و کشورهای فقیر در زمینۀ فناوری را، مورد تأکید قرار داده است. (معتمدنژاد، 1384، ص225)

در متن شکاف دیجیتالی؛ شکاف جنسیتی به طور فزاینده ای مورد توجه است، به این معنی که اگر دسترسی و استفاده از فناوری‌های اطلاعات پیوند مستقیمی با توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد پس باید این اطمینان حاصل شود که زنان در کشورهای در حال توسعه اهمیت فناوری‌های مذکور را درک کرده و آنها را مورد استفاده قرار می‌دهند'. (صراف، 1385، ص43)

از آنجا که فناوری‌ها در توانمندسازی بشر مؤثر واقع می‌شوند، نقش این فناوری‌ها بر زنان بخصوص  در کشورهای در حال توسعه به عنوان یکی از اقشار در حاشیه مانده بسیار مورد توجه است. بنا براین در این متن سعی می‌شود ضمن ارائۀ تعریفی از 'فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات'،' شکاف دیجیتالی جنسیت '  و نظریۀ 'توانمندسازی زنان'؛ به نقش فناوری‌های مذکور بر فعالیت‌های زنان  و همچنین موانع دسترسی زنان به این فناوری‌ها بخصوص در کشورهای در حال توسعه بررسی و در پایان به راهکارهایی جهت رفع آنها اشاره شود.

تعریف فناوری‌های اطلاعات و ار تبا طات:

فناوری اطلاعات و ارتبا طات (ICT) چیست؟

'فناوری اطلاعات و ارتباطات یا  ICT مخفف عبارت انگلیسی Communication Technology & Information است و منظور از آن مجموعه ابزارها و روشهای لازم برای تولید، پردازش، نگهداری، توزیع و انهدام سیستمهای مبتنی بر اطلاعات به معنی فراگیر آن شامل متن، صوت و تصویر است و به مجموعه ای گفته می‌شود که دارای یکی از اجزای زیر باشد

- سخت افزار (hard ware)

- نرم افزار (soft ware)

- سیستم های ارتباطی (communication system)'. (میرشفیعی، 1387)

'فناوری اطلاعات و ارتباطات از تعامل سه بخش بوجود می‌آید. بخش اول رایانه است که به عنوان سخت افزار در فرایند انتقال اطلاعات، عمل می‌کند.  بخش دوم، مجموعه داده ها و یا اطلاعات است. در این بخش، داده ها به عنوان محتوا و خمیر مایۀ فرایند انتقال اطلاعات در درون شبکه به جریان می‌افتند. در واقع آنچه در فرایند انتقال اطلاعات  اهمیت دارد همین اطلاعات است که توسط دو بخش دیگر جریان می‌یابند. بخش سوم، ارتباطات مخابراتی است که از طریق فیبر نوری؛ ماهواره و یا طرق دیگر باعث اتصال این مجموعه به یکدیگر و مجموعه های دیگر می‌شوند. آنچه از تلفیق این سه بخش بوجود می‌آید؛ همان فناوری اطلاعات و ارتباطات نامیده می‌شود که مثال اصلی آن بزرگراههای اطلاعاتی و یا اینترنت است'.  (صراف، 1385، ص45-44)

در سال 1998 کشورهای عضو OECD برای تعریف فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات به عنوان ترکیبی از صنایع تولیدی و خدماتی که داده ها و اطلاعات را به صورت الکترونیکی دریافت، انتقال و ارائه می‌کند به توافق دست یافتند. عامل مهم در این تعریف جامع این است که همان‌گونه که فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات دوگانگی سنتی میان تولید و خدمات را در هم می‌ریزد فعالیت‌هایی را که منجر به تولید و پخش محصولات فناوری ارتباطات و اطلاعات می‌شود را می‌توان در هر جایی از اقتصاد یافت. (کلس، 1387)

شکاف دیجیتالی جنسیت

یکی از مباحثی که در زیر مجموعۀ بحث شکاف دیجیتال  (Digital Divide)می گنجد بحث شکاف  جنسیت است.

شکاف دیجیتال به موضوع نابرابری دسترسی به تکنولوژی‌ها و فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای درحال تو سعه می‌پردازد.

سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه، شکاف دیجیتال را این‌گونه تعریف می‌کند: شکاف بین افراد، خانوارها، صاحبان حرف و مناطق جغرافیایی در جایگاههای اقتصادی- اجتماعی در دسترسی و استفاده از تکنولوژی‌های اطلاعاتی و ارتباطی.

با گسترش استفاده از فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی دیگر بحث شکاف دیجیتال تنها فاصلۀ بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته را در بر نمی‌گیرد  بلکه به موانع و نابرابری دسترسی در درون کشورها نیز می‌پردازد. از نمونه‌هایی که مؤید کشیده شدن  شکاف دیجیتال به درون کشورها است گزارشی به نام  'شکاف دیجیتالی در اروپا' می‌باشد. این گزارش مؤید شکاف دیجیتال در 14 کشور عضو این اتحادیه درسال 2004 است و دلایل عدم دسترسی و تفاوت نفوذ فناوری‌های نوین در میان افراد هر کشور، هزینۀ دسترسی و هزینۀ تجهیزات و فقدان مهارت‌های لازم برای استفاده از این فناوری‌ها بیان شده است؛ علاوه بر تفاوت دسترسی  در بین فقرا و ثروتمندان  این تفاوت در بین افراد با تحصیلات عالیه و کسانی که تحصیلات پایین تری دارند نیز وجود دارد اما جنسیت نقش قابل توجهی در شکاف در قارۀ اروپا ندارد. (نورایی نژاد، 1387)

  بنابراین بحث شکاف دیجیتالی جنسیت (Gender Digital Divide) که معرف فاصلۀ دسترسی و استفاده از فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات بین زنان و مردان است؛ به درون کشورهای در حال توسعه ارجاع می‌شود. با وجود ورود و افزایش فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی به کشورهای در حال توسعه  همچنان در میزان دسترسی و استفاده از این فناوری‌ها بین زنان و مردان در این کشورها تفاوتهایی وجود دارد و میزان دسترسی زنان به این فناوری‌ها بسیار کمتر است.

خانم سوزان تلشتر (Susan Teltscher) از 'کنفرانس ملل متحد در مورد تجارت و توسعه' شکاف دیجیتالی را چنین تعریف می‌کند: 'شکاف دیجیتالی یعنی ماهیت دنیای فناوری‌های  اطلاعات و ارتباطات که تحت سلطۀ مردان قرار دارد'. (احمدنیا، 1383)

که این تعریف از شکاف دیجیتال، خود مؤید همان شکاف دیجیتالی جنسیت است.

نظریۀ توانمندسازی

تعاریف گوناگونی توسط صاحب نظران در زمینۀ توانمندسازی (Empowerment) ارائه شده است  که از آن جمله می‌توان به نظرات  زیر اشاره کرد: توانمند سازی  یعنی این‌که مردم باید به سطحی از توسعۀ فردی دست یابند که به آنان امکان انتخاب بر اساس خواست‌های خود را  بدهد.

ابوت و والاس (Abbott & wallace) معتقدند: توانمند سازی اصطلاحی است برای توصیف هموار کردن راه خود یا دیگران برای تلاش در جهت دستیابی به اهداف شخصی

توانمندسازی یعنی کشاندن کسانی که در بیرون از حوزه های تصمیم گیری قرار دارند به درون این حوزه ها. (آبوت و والاس، 1380، ص311)

سوایف و لوین (Swift & Levin) (1987) اشاره می‌کنند که توانمندسازی شامل توسعۀ حالت ذهن (احساس قدرت، سودمندی و شایستگی) و تغییر شرایط ساختاری است. به گونه ای که باعث تخصیص مجدد قدرت باشد.

در یک الگوی توانمندسازی، آگاهی در مورد موقعیت زندگی یک فرد در مقابل ساختار قدرت جامعه و تلاشی که برای تغییر در این ساختار انجام می‌گیرد، به یکدیگر مرتبط اند.

در توضیح این مطلب باید گفت تغییر در باورهای ذهنی و ایجاد اعتماد به نفس در فرد برای آنکه در خود احساس  قدرت و توان انجام تغییر را بیابد و به نوعی؛ احساس خود سودمند پنداری و شایستگی کند. از اصول توانمندسازی است. به علاوه در توانمند سازی میان شناخت و آگاهی نسبت به زندگی فردی اشخاص و تقابل این زندگی با ساختارهایی که در جامعه، قدرت را در دست دارند و همچنین تلاشی که برای تغییر در ساختارهای قدرت صورت می‌گیرد، رابطه ای متقابل وجود دارد. برا ی کاربران الگوی توانمندسازی لازم است که مفهوم توانمندی در روابط اجتماعی را درک کنند.

رویکرد توانمندسازی فراتر از دیدگاه کاملا منفی است که توانایی را تنها به عنوان یک منبع بهره کش و خوف انگیز معرفی می‌نماید. به علاوه این دیدگاه تصدیق می‌کند که تعامل اجتماعی می‌تواند توانایی فردی  و میان فردی بوجود آورد.  در معنای مثبت، توانایی عبارت است از: 1- توانایی تأثیر بر روند زندگی یک فرد 2- بیان ارزش خود 3- ظرفیت کار کردن همراه با دیگران برای کنترل جنبه های اجتماعی زندگی و 4- دسترسی به ساز و کار تصمیم گیری های جمعی به دیگر کلام، در توانمندسازی توانایی و یا قدرت با آنچه در رویکردهای سیاسی نسبت به توانایی وجود دارد و آن را تنها منبعی برای تسلط بر دیگران  می‌داند، متفاوت است. توانایی در جنبه مثبت آن می‌تواند شخص را قادر سازد تا بر زندگی فردی خویش تسلط داشته باشد و بتواند ارزشهای خود را شناخته  و ابراز کند و از سوی دیگر بتواند با به اشتراک گذاشتن توانایی‌های خویش با دیگران  جنبه های اجتماعی زندگی خود را وسعت بخشد. از سوی دیگر قدرت آن را بیابد که در تصمیم‌گیری‌های جمعی مشارکت داشته  باشد و سرنوشت سیاسی و اجتماعی خویش را تعیین نماید.

در الگوی توانمندسازی قدرت در سه سطح اتفاق می‌افتد: در سطح فردی (همان احساس و ادراکی که یک فرد نسبت به توانایی هایش در تأثیر گذاری و حل مسائل دارد)؛ در سطح میان فردی (تجربیاتی که یک فرد همراه با دیگران و در ارتباط با آنان به دست می‌آورد و حل مسائل را آسان می‌کند)؛ و در سطح محیطی (نهادها ی اجتماعی که می‌توانند فرد را یاری دهند و آسان کننده و یا ادامه دهندۀ تلاش‌های وی درجهت دستیابی به خواسته هایش باشند.)

آنچه اهمیت دارد این است که در عمل توانمندسازی نیز مانند موارد دیگر هنگامی باید کار را شروع کند که ذینفع، نیازها و اهداف خود را مشخص کرده باشد و نسبت به آنها شناخت داشته باشد و اجرا کننده نیز باید  به تمامی ابعاد فرایند توانمندسازی آگاه باشد.

در واقع آگاهی و اطلاع می‌تواند روند توانمندسازی را سرعت بخشد و به اجرا کنندگان و ذینفعان کمک کند تا در رابطه ای متقابل با یکدیگر مشکل را برطرف کنند. (صراف، 1385، ص36)

الگوی توانمندسازی زنان:

توانمندسازی برای زنان شامل تغییرات فردی، میان فردی و فرهنگی ذهن و عمل است، به گونه ای که همراه با یکدیگر، رشد حقیقی را در قدرت فردی و سیاسی آنان بوجود آورد. (صراف، 1385، ص40)

توانمندسازی زنان استقلال  سیاسی و اقتصادی را دو جزء مهم دانسته  و تاکید آن بر تدارک امکاناتی است برای دستیابی افرادی که از حوزه تصمیم گیری بیرون مانده اند به ساختارهای سیاسی و تصمیم‌گیری‌های رسمی و همچنین به بازار و درامدهایی که توانایی مشارکت در تصمیم گیری اقتصادی را فراهم سازد.

 توانمندسازی فرایندی است که طی آن افراد، برای غلبه بر موانع پیشرفت، فعالیت‌هایی انجام می‌دهند که باعث تسلط آنها در تعیین سرنوشت خود می‌شود و این به مفهوم غلبه بر نابرابری‌های  انسانی است. توانمندسازی یک زن به این  مفهوم  است که او با افزایش دادن اعتماد به نفس خویش حق انتخاب آزادانه برای خود طلب کند و منابعی را که به مبارزه با فرو دستی زنان و به  محو این فرو دستی کمک می‌کند  تحت کنترل بگیرد. (آبوت و والاس، 1380، ص311)

اما راهکارهای دستیابی به توسعه که ادبیات توانمندسازی ارائه می‌کند:

اولین مرحله از بین بردن احساس منفی و سرزنشگری نسبت به خویش است یعنی ایجاد همان احساس سودمند پنداری، دومین مرحله؛ اعلام احساس نارضایتی از شرایط موجود و سوم این‌که زنان باید خودشان مسئولیت ایجاد تغییر را به عهده بگیرند خواه تغییر درونی باشد خواه  مربوط به اجتماع. در واقع این الگو سه راه حل به دست می‌دهد راه حل اول شناخت، دوم بیان نارضایتی یا اعتراض به شرایط موجود و در نهایت قبول مسئولیت. (صراف ،1385، ص45-44)

میزان دسترسی زنان به فناوری‌ها ی نوین اطلاعات وارتباطات

مسأله نابرابری دسترسی و استفاده از فناوری‌ها ی مذکور بارها در محافل بین المللی  مورد توجه قرار گرفته است.

'پیشبرد برابری جنسیتی' (معتمد نژاد، 1384، ص241) به عنوان یکی از اهداف 'اعلامیه هزاره' مورد تأکید است و همان‌طور که قبلا هم اشاره شد بند 12 اعلامیه  اصول نیزبرنقش فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات در فرصت دهی به زنان به عنوان بخشی از جامعه اطلاعاتی تأکید می‌کند.

در گزارشهای اتحادیه بین المللی ارتباطات دور هم مبحث شکاف جنسیتی در زیر گفتمان شکاف  دیجیتال مورد توجه قرار دارد.

امروزه بزرگترین  واحد نیرومند برای ترغیب استفاده از فناوری‌ها ی اطلاعات توسط زنان در کشورهای در حال توسعه برنامه  APC (انجمن ارتباطات پیشرو) است که شبکه سازمان غیر دولتی زمینه ساز شکل گیری آن شده است.

APC، شرکتی است که در سال 1990 شکل گرفت و متشکل از مجموعه ای از تهیه کنندگان اینترنت است که با سازمانهای غیر دولتی که برای عدالت اجتماعی و تأمین حقوق زنان تلاش می‌کنند در ارتباط نزدیک است.  برنامه های زنان APC برای آماده سازی چهارمین کنفرانس جهانی زنان  در سال 1995 در پکن و همچنین با هدف توسعه فناوری‌ها ی ارتباطات و اطلاعات دیجیتال در سال 1993 آغاز به کار کرد.

اما با وجود تمام نشست‌ها و برنامه ها  در زمینه بهره مندی زنان از فناوری‌ها ی نوین اطلاعات و ارتباطات و تلاش برای توانمندسازی آنان و در نهایت رسیدن به سطحی از توسعه در جوامع کمتر توسعه یافته  یا در حال توسعه هنوز زنان به سطح مطلوبی از توسعه نرسیده اند

هافکین و تاگارت (Hafkin & Tagart) با بررسی  میزان استفاده زنان  از اینترنت در کشورهای در حال توسعه، اظهار می‌کنند: 'کمتر ازیک در صد  جمعیت، اعم از زن یا مرد به اینترنت دسترسی دارند' و از میان این یک درصد  که کل جمعیت بهره مند از این فناوری نوین را در این کشورها تشکیل می‌دهند 22 درصد از کاربران اینترنت در آسیا و 6 درصد در خاورمیانه هستند. (این آمار مربوط به سال 2000 میلادی است) (هافکین و تاگارت، 1383، ص2)

همچنین پژوهش دیگری  در کشورهای در حال توسعه 'که در ابتدای سال 2000 بر روی وب انجام شد؛ نشان می‌دهد که تنها بخش اندکی از 200000 سایت مربوط به زنان و جنسیت، حاصل کار کشورهای در حال توسعه است'. (یونسکو، 1384، ص19)

امروزه رشد سریع استفاده از اینترنت توسط زنان در کشورهای در حال توسعه به‌ویژه در ایالات متحده  به جایی رسید  که زنان گروه اکثریت استفاده کنندگان را تشکیل می‌دهند. در کشورهای در حال توسعه نیز تعداد کاربران  زن در حال افزایش است  اما  همچنان  موانع اجتماعی و تکنولوژی بر سر راه زنان این کشور هاست. (هافکین و تاگارت، 1383، ص28)

کاربردهای فناوری‌هایی اطلاعات و ارتبا طات توسط زنان تحت تأثیر میزان دسترسی  آنها به این فناوری‌ها می‌باشد.

پست الکترونیکی مهمترین نوع کاربرد فناوری‌های اطلاعات توسط سازمانها و زنان در کشورهای در حال توسعه است.

زنان به دلیل این‌که با محدودیت زمان مواجه هستند از خدمات پست الکترونیکی بیش از سایر قابلیتهای فناوری‌های مذکور استفاده می‌کنند. در جاهاییکه  تعداد قابل توجهی

از زنان به اینترنت دسترسی دارند،استفاده بیشتری از وب جهانی صورت می‌گیرد. (همان، ص38_37)

بنا براین حتی به شر ط دسترسی به فناوری‌های نوین؛ وجود محدودیتها در دسترسی کمبود میزان استفاده  در کیفیت کاربرد از این فناوری‌ها تأثیر می‌گذارد. اگرچه  که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه  حتی اکثریت زنان شاغل به فناوری‌ها ی نوین دسترسی ندارند. طبق بررسیهای هافکین و تا گارت: 'مطالعات ارتباطات  توسعه نشان می‌دهد که سازمانهای زنان  در کشورهای در حال توسعه به غیر از رادیو دسترسی ناچیزی به سایر رسانه های ارتباطی دارند. بر این اساس بعید است که آنها به رادیو ضبط، ویدئو، رایانه های مستقل واینترنت شخصی دسترسی داشته باشند.' (همان، ص26)

از جمله تلاش‌هایی که در زمینه افزایش دسترسی زنان به فناوری‌ها ی نوین انجام شده است. به برنامه های زنان APC در زمینه آموزش و افزایش دسترسی زنان به فناوری‌ها ی نوین می‌توان اشاره کرد. بعد از کنفرانس پکن که چهارمین کنفرانس جهانی زنان بود سازمانهای غیر دولتی درسطح جهان برای توانمندسازی زنان بوسیلۀ فناوری‌های اطلاعات تلاش‌های خود را آغازکردند. شبکه هایی که در کنفرانس پکن با یکدیگر هماهنگ شدند تا از حقوق زنان  برای استفاده از فناوری‌های اطلاعات دفاع کنند در سطح منطقه ای عبارتند از:

شبکه زنان شرق- غرب برای اروپای مرکزی و شرقی، فمنت در آفریقا، لانتا یا ماجرس و آلیا در آمریکای لاتین و شبکه مبادله منابع توسط زنان آسیایی در آسیا (همان، ص34-33) و فعالیت‌های بسیاری از این قبیل.

به هر حال با تلاش‌هایی که به منظور رفع مشکلات دسترسی زنان به فناوری‌های اطلاعات  و ارتباطات صورت گرفته است اغلب موانع تکنولوژیکی و اجتماعی کنار رفته است  و اگرچه جمعیت زنان بهره مند از فناوری‌ها ی مذکور در کشورهای در حال توسعه رو به رشد است اما همچنان این شکاف در بین زنان و مردان در کشورهای در حال توسعه مشهود است.

نقش فناوری‌های نوین اطلاعات و  ارتباطات وفعالیت‌های اقتصادی زنان

برخی محققین معتقدند تنها زمانی فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات می‌تواند در توانمندسازی زنان مؤثر واقع شود که زنان جزو تولید کنندگان، مدیران و تصمیم گیرندگان این عرصه باشند.

نانسی هافکین معتقد است: زنان به دلیل این‌که نسبت به مردان جمعیت بی سواد بیشتری را در کشورهای جهان سوم تشکیل می‌دهند و اغلب دارای مهارت‌های تخصصی کمتری هستند در نتیجه به فعالیت‌های دست پایین تری از قبیل واژه پردازی یا وارد کردن داده ها  می‌پردازند و تنها درصد کوچکی ازآنها به فعالیت‌هایی در زمینۀ اجرای سیستم‌ها، نرم افزارها و شبکه ها، جایگاه‌ها و پست‌های مدیریتی، حفاظت و طراحی اشتغال دارند وتعداد زنانی که به عنوان تولیدکنندگان محتویات اینترنت، برنامه نویس، طراح و مخترع فعالیت می‌کنند بسیار کم است.  (همان،39 )

عموما زنان در حرفه های تخصصی و مدیریت در رده های پایین تری متمرکز شده اند. با وجود این‌که شمار زنانی که به مدیریت روی می‌آورند و دوره های مدیریت را در دانشگاهها طی می‌کنند رو  به فزونی است -برای مثال شمار زنان مشغول در این دوره ها در سال 1973 دوازده درصد بوده است و در سال 1977به بیست و هفت درصد  رسیده است- با این حال معلوم نیست شمار زنان در رده های بالای مدیریتی افزایش یابد؛ چنان‌که کوپر و دیویدسون اشاره می‌کنند: استخدام شدن در رده های پایین تر برای زنان نسبتا آسان است ولی ارتقای شغلی ایشان دشوار به نظر می‌رسد. علاوه براین زندگی خانوادگی زنان مدیر نیز به دلیل پر تنش و پر مسئولیت بودن مشاغل مدیریتی ازآینده شغلی آنها حمایت نمی کند. (ابوت و والاس،1380،ص71)

در چنین شرایطی؛ فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی  چگونه می‌تواند به توانمندسازی زنان در حوزه فعالیت‌های اقتصادی  یاری  رساند؟

هافکین و تاگارت اظهار می‌کنند: 'براساس تجربه سازمان جهانی کار (ILO) زمانی که راههای توانمندسازی زنان محدوداست، دسترسی روز افزون آنها به اطلاعات، سودمندترین گزینه است'. (هافکین و تاگارت،1383، ص83)

بنابراین دسترسی زنان به اطلاعات برای ارتقاء سطح بهره وری و افزایش سهم خود در اقتصاد ضروری است.

زنان روستایی نیز که بخش قابل توجهی از زنان در کشورهای در حال توسعه هستند می‌توانند از فناوری‌ها ی اطلاعات در زمینۀ ارتقاء سطح کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی و انتقال دانش بومی خود با دیگران  از اطلاعات و فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات بهره گیرند.

زنان کارآفرین در سطح جهان؛ ابتدایی ترین نیازشان برای تسریع و توسعۀ شرکتهای  خود  دسترسی به انواع اطلاعات بویژه اطلاعات بازار می‌دانند.

گیزل یتامبن رئیس انجمن حمایت از زنان کارآفرین می‌گوید: اهمیت این نوع فناوری‌ها برای زنان کارآفرین علاوه بر تأمین اطلاعات مورد نیاز آنها مسئلۀ آموزش است.  (هافکین و تاگارت، 1383، ص59)

زنان از طریق آموزش‌هایی که از اینترنت می‌بینند می‌توانند مهارت‌های فنی و مدیریتی خود را ارتقاء داده و این به بهبود کیفیت کار آنان کمک می‌کند.

یکی از فرصت‌های شغلی برای زنان در کشورهای در حال توسعه تجارت الکترونیک است.

تجارت الکترونیک  یکی دیگر از کاربردهای اینترنت است که زنان با استفاده سریع و راحت از آن می‌توانند به ارتقاء سطح مالی خود و جامعه کمک کنند.

امروزه اقتصاد الکترونیک، بانکداری الکترونیک و تجارت الکترونیک از کاربردهای فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات است که کشورهای در حال توسعه را نیز جذب خود کرده است.

تجربۀ بعضی از کشورهای درحال توسعه در زمینۀ تجارت الکترونیک نشان از این دارد که این کاربرد می‌تواند در جهت افزایش توانمندی‌های زنان مؤثر واقع شود.

تا کنون تجربۀ زنان در کشورهای در حال توسعه در زمینۀ استفاده  از تجارت الکترونیک به حیطۀ شرکت به مصرف کننده (B2C) تجارت الکترونیک مربوط می‌شود که مشکل ترین و کم سودترین بخش تجارت الکترونیک است.

در حالیکه فعالیت در بخش‌های شرکت به شرکت (B2B) یا شرکت به دولت (B2G) تجارت الکترونیک  دور نمای مثبت تری را برای کشورهای در حال توسعه ترسیم می‌کند و اگرزنان در شرکتهای عمده فروشی در این کشورها  بتوانند تجارت الکترونیک را در بخش‌های شرکت به شرکت یا شرکت به دولت بکار گیرند؛ یا حتی در انجام فعالیت‌های بین المللی  از تجارت الکترونیک استفاده کنند به ارتقاء سطح فعالیت‌های اقتصادی خود و توسعۀ آن کمک می‌کند. (همان، 101)   

به هر حال زنان 'باید به شکل موثری از فناوری‌های جدید ارتباطاتی برای ایجاد شبکه ها، حمایت تبادل اطلاعات، تجارت، آموزش، مشاورۀ رسانه ای و ابتکارات تجارت الکترونیکی استفاده نماید' (سنداجلاس ویژۀمجمع عمومی سازمان ملل پکن +5 ،1381،ص152) این موضوعی است که  در سند اجلاس ویژه مجمع عمومی سازمان ملل مربوط به چهارمین کنفرانس زنان مطرح شده است.

فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات و مشارکت سیاسی زنان

گزارش سال 1980 کمیسیون بین المللی مطالعه مسائل ارتباطات که توسط مک براید تهیه شده بود بر مسئلۀ حقوق برابر زنان تأ کید داشت زیرا رد برابری زنان از میان تمام موارد نقض شدۀ حقوق بشر در پایان قرن بیستم مقام اول را به دست آورده بود.

هرچند زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند اما در مشارکت‌های سیاسی در اقلیت قرار دارند و موانع بسیاری نیز پیش رو دارند. از این رو پیش بینی شد چنانچه زنان بخواهند در حل مسائل جامعۀ خودشان سهیم باشند، باید در امور مختلف نظیر تحصیل، اشتغال، مشارکت و ارتباطات سیاسی موقعیت آزاد و برابر داشته باشند.
بر این اساس نابرابریهای موجود در بخش ارتباطات باید کاهش یابد و به طور کلی ازبین برود، برابری کامل حق زنان است. (نقیبی، 1383، ص181)

'گورت'  و 'راید' می‌گویند این‌گونه به نظر می‌رسد که زنان کم تر از مردان آگاهی سیاسی دارند یا کم تر به سیاست علاقه نشان می‌دهند و این حاکی از آن است که حضور و مشارکت در جلسات اتحادیه های کارگری و احزاب سیاسی برای زنانی که تعهدات خانگی دارند دشوار است. شرکت در گپ های دوستانه بعد از جلسات نیز برای زنان آسان نیست. (ابوت و والاس، 1380، ص251)

هافکین معتقد است: اگر اطلاعات قدرت می‌آورد، نبود آن اسارت و استثمار را به همراه دارد. دانش و اطلاعات اساس تصمیم گیری آگاهانه است؛ طبیعی است وقتی که اطلاعات به طور مساوی در اختیار همگان قرار نداشته باشد آنها که در جریان اخبار و آگاهی‌ها قرار ندارند ضعیف تر شده و بیشتر به حاشیه رانده می‌شوند.

در کشورهای در حال توسعه، فقر اطلاعاتی زنان مبّین  اختلاف کلی آنها و مردان در دسترسی به منابع توسعه محسوب می‌شود.  بنابراین، این فقرای اطلاعاتی هستند که مورد استثمار قرار خواهند گرفت.  (هافکین و تاگارت، 1383، ص112)

بنابراین نتنها  فناوری اطلاعات با در اختیار گذاشتن اطلاعات  می‌تواند برای زنان یک عامل ایجاد قدرت باشد؛ علاوه بر این می‌تواند باعث افزایش مشارکت زنان در فرایند انتخابات شود.

فناوری‌های اطلاعات باعث گسترش زمینه های مستقیمی می‌شود که زنان می‌توانند ازآن طریق در امور سیاسی و حیات مدنی جامعه مشارکت کنند.

ویکاس نات معتقد است: 'مدل‌های جدید حکومتی، زمینه‌هایی را برای مشارکت مستقیم  زنانی که تاکنون مشارکت آنها محدود به انتخاب نماینده بود فراهم می‌کند... با توسعۀ فناوری‌های اطلاعات مفاهیمی چون بعد مسافت و زمان بی معنا خواهد شد چراکه این فناوری‌ها قابلیت  کار در تمام زمانها و مکان‌ها را دارند. این موضوع همچنین به این معناست که فناوری‌های جدید اطلاعاتی، زنان روستایی را که زمان برای آنها یک کالای کمیاب و گرانبهاست و یا مطلقاً  امکان رفت و آمدشان به دفاتر دولتی وجود ندارند، را قادر خواهد کرد تا به شرایطی دست یابند که بتوانندعقاید و باورهای خود را بیان کنند و با فرد مورد نظر خود  بدون صرف زمان اضافی و یا مسافرت به مکان‌های دور ارتباط برقرار نمایند'. (همان، 120)

البته نباید فراموش کرد دموکراسی فقط رأی دادن و یا تدارک اطلاعات عمومی بهتر برای جامعه؛ نیست.

'همه پرسی های الکترونیک'  و 'باجه های اطلاعات عمومی' هم برای تحقق 'دموکراسی دیجیتال ' کافی نیستند. حق تعیین سرنوشت، مشارکت، استقلال و آزادی بیان، محورهای اصلی تحقق یافتن دموکراسی واقعی است و دموکراسی بخشی از فرهنگ سیاسی است که با طیف وسیعی از ساختارها و زمینه ها در ارتباط است. (خانیکی، 1383، ص10-9)

و از آنجا که مشارکت واقعی زنان در عرصۀ سیاسی زمانی تحقق می‌یابد که افکار عمومی آمادگی پذیرش این مشارکت را داشته باشد و فضایی سالم برای مشارکت آنان فراهم شود. (نقیبی، 1383، ص185)

 بنابراین  فناوری‌های نوین علاوه بر قابلیتها ی فوق در مشارکت دهی زنان، می‌توانند به عنوان تولیدکنندگان اطلاعات در شکل گیری افکار عمومی و ساختن بستری برای توانمندسازی زنان در عرصۀ سیاسی نیز مؤثر باشند.

منابع:

1-آبوت، پاملا و والاس، کلر(1380).جامعه شناسی زنان. ترجمۀ منیژه نجم عراقی. تهران: نشرنی، چاپ چهارم

2-سنداجلاس ویژه مجمع عمومی سازمان ملل'پکن+5':زنان2000:تساوی جنسیتی،توسعه وصلح برای قرن بیست ویکم:اقدامات وابتکارات بیشتربرای اجرای اعلامیه کارپایۀ عمل پکن (1380). ترجمۀ فاطمه خطیب لووسعید نوری نشاط. تهران:برگ زیتون: ریاست جمهوری، مرکز امور مشارکت زنان،1380

3-شیخی، محمدتقی (1380).جامعه شناسی زنان. تهران: شرکت سهامی انتشار

4-معتمد نژاد، کاظم (1383) .جامعه اطلاعاتی:اندیشه های بنیادی،دیدگاههای انتقادی وچشم اندازهای جهانی. تهران:دانشگاه علامه طباطبایی، مرکز پژوهشهای ارتباطات

5-محسنی، منوچهر(1353). جامعه شناسی عمومی. تهران: کتابخانه طهوری، چاپ دوم

6-هافکین، نانسی و تاگارت، نانسی (1383) .تحلیلی برجنسیت وفناوری اطلاعات در کشورهای درحال توسعه. ترجمۀ حسین شبانعلی فمی و امیرحسین علی بیگی، تهران: دانشگاه الزهرا

7-یونسکو(1384). مسائل جنسیتی درجامعه اطلاعاتی.ترجمۀ حمید جاودانی. تهران: کمیسیون ملی یونسکودر ایران، مرکزانتشارات

8-احمد نیا، شیرین (1383).جایگاه زنان در جامعه اطلاعاتی، یک دیدگاه جامعه شناختی.  فصلنامه موسسه مطالعات و تحقیقات زنان (زن فرزانه)، شماره یک ،تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان

9-خانیکی، هادی(1383) .دموکراسی دیجیتال. فصلنامه مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی (رسانه)، سال پانزدهم، شماره3، شماره پیاپی59، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

10-جاویدان، رضا و دیگران(1384).فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ تعامل چالشها و فرصت‌ها. نشریه ره اورد نور. شماره 13، قم: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی

11- نقیبی، مهرناز.مشارکت زنان، روند توسعه خواهی و حوزه عمومی(1383). فصلنامه مطالعاتی  وتحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی (رسانه)، سال پانزدهم، شماره 3، شماره پیاپی59، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

12-کلس، انیتا. توسعه فناوری ارتباطات و کاهش فقر. ترجمه کامبیزپارتازیان قابل مشاهده در سایت  شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی(فجر)

 http://www.fajr.ir/ediucation/3/3-8.htm

13-میرشفیعی، سیدعلی. فناوری اطلاعات وارتباطات. (چاپ شده درماهنامه نفت پارس) قابل مشاهده در سایت عادل طالبی

http://www.atalebi.com/articles/show.asp?id=235

14-نورائی نژاد، مریم. شکاف دیجیتالی. قابل مشاهده در  سایت نشریه جهانی رسانه  (Global Media Jornal)

http://gmj.ut.ac.ir/default.aspx

15-صراف، سها. نقش فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات در توانمندسازی زنان ایران(1386-1385). راهنما:کاظم معتمدنژاد. مشاور:حسن نمک دوست تهرانی. پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی