چشم دوم نوشته

مسائل ویراستاری در گفت‌وگو با علی صلح‌جو-1

چشم دوم نوشته

اشاره: روان و سلیس بودن متون و نوشته‌های مطبوعات و کتاب‌ها و درستی آنها از نظر قواعد دستوری بر جاذبه بیشتر و بهتر خوانده شدن‌شان کمک می‌کند. این موضوع در درجه اول وظیفه نویسنده است اما ویراستاران نیز به عنوان 'چشم دوم' برای ارائه و انتشار یک اثر نقش مهمی در این زمینه دارند و تعامل نویسنده و ویراستار می‌تواند به هر چه بهتر شدن یک اثر نوشتاری کمک کند.
استاد علی صلح‌جو از ویراستاران توانا و مؤلف و مترجم آثاری چند در این زمینه، در گفت‌وگو با مدرسه همشهری برخی قواعد و نکات مطرح را مرور کرده‌اند.  بخش اول این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم و می‌شنویم.

***

ویراستاری به شیوه جدید در واقع از دهه 40 شروع شده و یکی از موسساتی که در این زمینه  نقش داشت انتشارات فرانکلین سابق بود که توانست این موضوع را کم کم بین یک‌ تعداد ناشر جا بیندازد. البته چون ویرایش هزینه‌ای را شامل می‌شود ناشران اوایل تمایل زیادی به این کار نداشتند ولی بعد ها به تدریج به جنبه های مثبت آن پی بردند و روز به روز گسترش بیشتری پیدا کرد. ویراستاری واقعا یک کار تخصصی است ولی متاسفانه این روزها کتاب‌هایی را می‌بینیم که اگر چه نام ویراستار برخودشان دارند اما فقط یک عنوان تزئینی است و هنگام خواندن اثری از اعمال اصول ویرایش نمی بینیم. ویراستار متخصص خیلی می‌تواند به یک اثر اعم از مقاله یا کتاب کمک کند. در واقع اگر بخواهیم تشبیه کنیم ویراستار را می‌توان به عنوان مهندس ناظر یک ساختمان در نظر گرفت که وقتی اثر را تحویل می‌دهد به اصطلاح خیلی شسته رفته و با نظارت بر اصول ویرایش آماده شده است.

ویراستار به دو صورت می‌تواند نارسائی‌هایی را که در یک مقاله یا کتاب می‌بیند بر طرف کند. یکی اشکالاتی که خود شخصا قادر به اصلاح آن هاست و بخش دیگر اشکالاتی که اگر چه ویراستار متوجه آن می‌شود اما به تنهایی و با تکیه بر تخصص خود قادر به حل آن نیست.  در اینجا مهم این است که ویراستار اشکال تشخیص داده شده را به اطلاع ناشر، مؤلف یا مترجم برساند.  به عنوان مثال، اگر یک کتاب ترجمه واژه نامه نداشته باشد اشکال مهمی است که باید به آن توجه شود.  چرا که تهیه و تنظیم آن واژه‌نامه‌ کار مترجم است وباید از ابتدا تهیه شود تا به وحدت اصطلاحات در کتاب کمک کند. ویراستار وقتی مقاله یاکتابی را در دست می‌گیرد باید اول آن را تورق کند  و بفهمد آیا به ویرایش سبک، متوسط یا سنگین نیاز دارد و کلا مقاله از چه جهاتی کمبود دارد مثلا یک وقت نویسنده یا مترجم منابع مورد استفاده‌اش را فراموش می‌کند بنویسد و یا ممکن است بین جداول و یا تصویر‌هایی که در یک کتاب قرار داده شده هماهنگی و تناسب لازم وجود نداشته باشد. تذکر در چنین مواقعی از جانب ویراستار به نویسنده کفایت می‌کند. به این ترتیب اصولا ویراستاری کاری است که می‌باید با هماهنگی و تعامل بین نویسنده و ویراستار پیش برود: ویراستاری که کتابی را تحویل گرفته و بعد  بدون رعایت آنچه ذکر شد به ناشر  تحویل می‌دهد ویراستار پخته‌ای نیست. در واقع ویراستار باید پیش از تحویل اثر مکتوب بخشی از آنرا ویرایش کند و به نویسنده یا ناشر تحویل دهد تا باتوجه به سلیقه ویرایشی که در اثر اعمال شده با هم به توافق برسند. این‌که ویرایش تمام شود و بعد تازه ناشر بفهمد که ویراستار مثلا عربی گرا بوده یا به گفتار خلاصه معتقد بوده و مترادف ها را حذف کرده پسندیده نیست و بهتر است از همان ابتدا با کار آشنا باشند  تا مشکلات بعدی پیش نیاید.

یکی دیگر از شرایط ویراستاری هم این است که وقتی ویراستار فهمید اثری غیر قابل ویرایش است دیگر نباید به کار ادامه دهد، چون حقیقت این است که اگر نوشته یا ترجمه‌ای خیلی مشکل داشته باشد آن را با ویرایش نمی‌توان درست کرد. چنین آثاری فقط در شرایطی که اثر متعلق به یک شخص بزرگ و متشخص است بازنویسی می‌شود و البته بازنویسی هم مشکلات خاص خودش را داردکه هر ویراستاری حاضر به انجام آن نیست.