فتوژورنالیسم، گواه تاریخ

فتوژورنالیسم، گواه تاریخ

هر روز که زمین می‌گردد و خورشید می‌دمد، گروهی از آدمیان از خواب برمی‌خیزند تا جهان را به جای دو چشم، با سه چشم بنگرند. آنان عکاسان مطبوعات جهان هستند، کسانی که زندگی‌نامه تصویری زمین را می‌نگارند.

«جان جی. موریس، سالنامه ورلدپرس فتو»

 

قرن بیستم متعلق به فتوژورنالیسم‌هاست. آنان تاریخی تصویری در اختیارمان گذاشته‌اند که همانند هیچ دوره بشری نیست. در حالی که زمانی ما بر نقاشی‌های غارها یا تفسیر نقاشانه هنرمندان تکیه زده بودیم، عکس بر صدر نشست.

عکاسان آگاه و فرهیخته به مدد دوربین‌های عکاسی، عکس‌هایی بی‌همتا و آگاهی‌هایی بی‌چون و چرا از کشاکش‌ها و دست‌آوردهای جهان در اختیارمان می‌گذارند. عکس کامل ترین سند مردم‌شناسی و تاریخی است. نادیده انگاشتن فتوژورنالیسم، نادیده گرفتن تاریخ است.

فتوژورنالیسم از آگاهی و وجدان فتوژورنالیست نشأت می‌گیرد. مشعل فروزان آن، که میراث عکاسی انسان‌گراست، از نسلی به نسلی سپرده شده و گوشه‌های تاریک را روشن کرده، بی‌خردی را افشا و به ما کمک کرده است تا رفتار انسان را بفهمیم.

فتوژورنالیسم حقیقت را عریان می‌کند، البته گاهی هم دروغ می‌گوید. فتوژورنالیسم آگاه می‌کند، می‌آموزد، روشنگر حال و گذشته است. زشتی و زیبایی، فقر و غنا را ثبت می‌کند.

ارتباط شالوده فتوژورنالیسم است. عکس، از مردم، احساسات، از برخورد ما با رنج و شادی و درک طبیعت و محیط زندگی ما سخن می‌گوید. کادر محدود تصویر محدوده محتوا را معین می‌کند. فتوژورنالیسم هوشمند در تصویری که کادر محدودش می‌کند، بالا تا پایین، راست تا چپ، پیش‌زمینه، میان‌زمینه و پس‌زمینه، بیشترین اطلاعات را تا جایی که امکان دارد ارائه می‌کند.

عکس خوب، مستقیماً و به سادگی ارتباط برقرار می‌کند. از آشفتگی نظم می‌آفریند؛ از بی‌خردی، خرد را و از موقعیتی به هم تافته، عناصر لازم را بیرون می‌کشد. عکاس در عکس نیاز به مرکز توجه قوی، بیانی پویا، نور شگرف، ترکیب‌بندی خوب و چیره‌دستی فنی دارد. فتوژورنالیست‌های برجسته دیروز، امروز و فردا در پی درون‌بینی و رازگشایی ژرف‌تر، از طریق ثبت لحظه‌های شگفت‌انگیز خودجوش و حالت داده نشده هستند.

فرزانگی عکاسانه معاصر، خود را مدیون دوریتا لانگ فقید، عکاس انسان‌گرا و مستندنگاری است که نگرش عکاسی او بر  اندرز فرانسیس بیکن استوار بود که «مکاشفه چیزها، همان طور که هستند، بدون جعل و تبدیل، بدون خطا و سرگشتگی، شرافتمندانه‌تر از همه پیامدهای من‌درآوردی است.»

فتوژورنالیست‌ها خانه به دوشانی هستند که جهان آوردگاه آنان است. جهانی که واقعیت‌های آن اساساً با انگاشت‌های پیش‌پنداشت‌های رمانتیک که سینما و تلویزیون نمایش می‌دهند، تفاوت دارد. فتوژورنالیسم حرفه‌ای پر مسئولیت است. برخی معتقدند «پست و کثیف» تا «دلربا و پر زرق و برق» رفتار قهرمانانه رابرت کاپا یا مارگارت بورک ـ وایت خوش‌تیپ و بی‌پروا با آن بارانی نظامی که با بزرگان جهان معاشرت می‌کنند، افسانه است.

کاپا

بورک

فتوژورنالیست باید توان نامحدود، اشتیاق فزاینده، روحی ماجراجو، قدرت زنده ماندن در شرایط دشوار و شهامت رویارویی با خطر را داشته باشد. فتوژورنالیسم در خدمت همگان است، در خدمت کودکی تک‌افتاده، زوجی نادیده انگاشته شده. رفتار او گاهی هم جنون‌آسا، مهیج، ستیزه‌جویانه و زمانی هم خطرناک است.

فتوژورنالیسم گاهی جهان لذت‌های ساده و زندگی روزمره را ثبت می‌کند: جشن، پیروزی سیاسی، گردهمایی خانوادگی، گاه نیز به کاوش دنیای شخصی می‌پردازد، مانند افشای شخصیت‌های پیچیده افراد سرشناس، قدرتمند و افراد معمولی. اما اغلب، فتوژورنالیست‌ها درگیر بلایای طبیعی یا مصائبی می‌شوند که بشر به وجود می‌آورد، مانند جنگ، فقر، قحطی، خشکسالی. عکس‌های جانفرسای آنان امکان می‌دهند که تأثیر آن رویدادها را بر آدمیان بهتر درک کنیم.