رسانه‌ها و انتخابات، حاشیه یا متن؟

رسانه‌ها و انتخابات، حاشیه یا متن؟

انتخابات ریاست جمهوری ایران سازوکار منحصربه‌فردی دارد. اگرچه برخی از گروه‌ها و نامزدها از سال‌ها قبل خود را برای شرکت در این عرصه آماده می‌کنند اما به‌طور قانونی و رسمی تا آخرین روزهایی که ثبت‌نام آغازشده است هنوز اعلان قطعی بسیاری از چهره‌های اصلی مبنی بر شرکت یا عدم شرکت اتفاق نمی‌افتد و همین داستان بر روند معرفی برنامه‌ها یا ایجاد فضایی برای بحث‌های جدی و کارشناسی و مناظره‌هایی دقیق در حوزه‌های مختلف درباره برنامه‌های ایشان تأثیر منفی می‌گذارد.

به‌طور رسمی همه‌چیز در بازه‌ای یک دوماهه خلاصه می‌شود که با آغاز ثبت‌نام رسمی نامزدها شروع‌شده و تا 24 ساعت قبل از روز رأی‌گیری که پایان فرصت رسمی تبلیغات است ادامه می‌یابد.

این فشردگی مشکل بزرگی را برای رسانه‌ها و افکار عمومی ایجاد می‌کند. در شرایطی که موضوعات داغ و مهم و جذاب و هیجان روزهای انتخاباتی به اوج رسیده کمتر جایی برای بحث‌ها یا بررسی‌های دقیق‌تر یا مناظره‌هایی آگاهی‌بخش باقی می‌ماند.

اما در سال‌های اخیر یک بخش دیگر از مشکلات ساختار انتخاباتی ریاست جمهوری نیز خود را بیش از گذشته در معرض دید قرار داده است.

تا چند سال پیش نه خبری از وب‌سایت‌های اینترنتی بود، نه خبری از انبوه روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها و مجلات. کل گزارش‌هایی که از روزهای آغازین انتخابات و فرآیند ثبت‌نام‌ها ارائه می‌شد از سوی چند روزنامه اصلی بود و در غیاب تعدد شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای، صداوسیما حتی از اعلام خبر نامزدی افراد مشهور و پخش صحبت‌های آن‌ها هنگام ثبت‌نام خودداری می‌کرد.

سال 1380 سخنان رییس‌جمهور وقت که برای بار دوم در انتخابات شرکت می‌کرد، تنها در فیلم تبلیغاتی او پخش شد؛ اما زمانه تغییر کرده است. انبوهی از رسانه‌ها این روزها حضور نامزدها و افراد مختلف را در ستاد انتخابات وزارت کشور برای نامزدی در این انتخابات پوشش می‌دهند، شبکه‌های مختلف صداوسیما در بخش‌های مختلف خود به جزییات این روند می‌پردازند و رسانه‌های مختلف با استفاده از امکانات چندرسانه‌ای خود نه‌تنها بر بستر سنتی که با استفاده از فضای مجازی به انتشار محتوا از این رویداد می‌پردازند.

قانون انتخابات ریاست جمهوری ایران شرایطی حداقلی برای نامزدی در انتخابات اعلام کرده است و تقریباً در هرسال انبوهی از افراد که بسیاری از آن‌ها از عدم تائید صلاحیت خود اطمینان دارند برای ثبت‌نام راهی ستاد انتخابات می‌شوند.

این اتفاق تازه‌ای نیست و تا زمانی که قانون به نحوی اصلاح نشود این روند نیز ادامه خواهد داشت.

در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران 124 نفر نامزد بودند. تا دور ششم این عدد همیشه زیر صد نفر باقی ماند و در دور ششم 128 نفر رسید. در دور هفتم 238 نفر و در دوره هشتم 817 نفر ثبت‌نام کردند.

دوره نهم تاکنون رکورد نامزدهای انتخاباتی را به خود اختصاص داده است. در آن دوره 1014 نفر نامزد انتخابات شده بودند و در دو دوره بعد این عدد به 475 و 686 نفر رسید.

جهش بزرگ دراین‌بین بین دوره هفتم و هشتم یعنی فاصله سال‌های 1376 تا 1380 رخ داد و این تقریباً بازمانی که استفاده از فضای مجازی و فناوری‌های ارتباطی تازه در کشور رواج می‌یافت هم‌زمان است.

در بین کسانی که راهی ستاد انتخابات کشور می‌شوند معدودی هستند که ممکن است در دورترین حاشیه احتمالات عقلی خود را دارای صلاحیت یا قابل‌رقابت با سیاستمداران ورزیده بدانند. بااین‌وجود نمایش ثبت‌نام انتخابات روزبه‌روز پر حاشیه‌تر و پررنگ و لعاب‌تر می‌شود.

از افرادی که بالباس‌های عجیب‌وغریب راهی ستاد می‌شوند، تا نامزدهایی که به زبان انگلیسی مصاحبه می‌کنند تا آن‌هایی که با ادعاهای عجیب‌وغریب می‌خواهند نامزد ریاست جمهوری شوند، فضای غریبی را در ستاد انتخابات کشور به وجود می‌آورند. فضایی که بیشتر شبیه به یک نمایش مفرح و طنزآمیز می‌شود.

دراین‌بین خبرها و رویدادهای اصلی نیز گاهی در کنار این حاشیه‌ها گم می‌شود. گاهی داستان اصلی را این نمایش‌های بی‌فایده می‌ربایند.

این حجم حضور افراد بی‌صلاحیت در ستاد انتخابات از یک‌سو باعث می‌شود افکار عمومی به‌طور ناخودآگاه بین ثبت‌نام و نامزدهای انتخاباتی و این جریان افراد تناسبی برقرار کنند و از اهمیت و جدی بودن انتخابات در ذهنشان کاسته شود، از سوی دیگر ناظران بین‌المللی با شگفتی به این حجم افراد غیرعادی می‌نگرند و شگفت‌زده می‌شوند که این چگونه داستانی است؟ و البته که درنهایت شورای نگهبان باید حجم عمده‌ای از این افراد را رد صلاحیت کند و همین امر داستان انتخابات ایران را همیشه در معرض نقدهایی از بیرون قرار می‌دهد.

برای آن مشکل نهادهای قانونی باید چاره‌ای بیندیشند اما سؤالی که به‌خصوص در دوران جدید و رواج رسانه‌های دیجیتال و دسترسی و پوشش همه‌جانبه و رقابت عمومی میان رسانه‌ها وجود دارد باید پرسید این است که ما خبرنگاران و رسانه‌ها چطور باید این داستان را پوشش دهیم؟

دقیقاً درون ستاد انتخابات کشور چه اتفاقی می‌افتد که دارای چنین ارزش خبری است؟ طبیعتاً چهره‌های سرشناس با حضور در این مکان ثبت‌نام و حضور خود را در انتخابات قطعی می‌کنند و یا عدم حضورشان شایعه ورود آن‌ها را باطل می‌کند. حضور خبرنگاران در این فضا و گفت‌وگو با اعضای ستاد انتخابات، فرصت گفت‌وگو با نامزدهای مهم - به‌شرط پرسیدن سوال های مهم و درست - و فضای گمانه‌زنی‌هایی که در این مکان وجود دارد قطعاً دربردارنده ارزش‌های خبری فوق‌العاده‌ای است. البته درباره سامان‌دهی پوشش خبری این رویداد نیز باید دوباره اندیشید آنچه در فیلم‌ها و گزارش‌های ستاد انتخابات می‌بینیم فضایی آشفته است که حتی فرصت پرسیدن سوال را مطرح نمی‌کند و در میان فریادهای متعدد هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

 اما بااین‌وجود این رویدادها همیشگی نیستند. خبرنگاران گاهی برای پر کردن زمان خود و همچنین اندکی تفریح کردن، به سراغ این نامزدهای نمایشی می‌روند. هرچقدر شما عجیب‌تر باشید، شانس دیده شدن در برابر دوربین بیشتر می‌شود، هرچقدر عجیب‌تر حرف بزنید، بیشتر شنیده می‌شوید، هرچقدر سوژه شما غیرعادی‌تر باشد مخاطبان بیشتری آن را درفیس بوک و اینستاگرام و تلگرام دست‌به‌دست خواهند کرد. گزارش شما بیشتر دیده خواهد شد و هم شما و هم رسانه و هم مردم لحظات مفرحی خواهند داشت.

اما چه ارزش خبری در این داستان وجود دارد؟ در این‌که دراین‌بین داستانی هست و آن اینکه شرایط و قوانین انتخابات به‌گونه‌ای است که هرکسی می‌تواند به ستاد انتخابات برود و اعلام نامزدی کند، شکی نیست اما آیا محتوای حرف‌های کسی که تعادلی در بیان خود ندارد و تکرار آن در بخش‌های مختلف، پرسیدن سوال های به‌ظاهر سخت درباره سیاست فلان اتحادیه از نوجوانی که حتی نمی‌داند شرایط سنی نامزدی را دارد یا نه و اختصاص دادن وقت رسانه به این گفته‌ها دارای ارزش است؟

به یاد بیاوریم که این داستان‌ها حتی ارزش شگفتی هم ندارد. سال‌های سال است که این افراد در این ایام بازاری برای خود پیدا می‌کنند و دیگر چیز شگفت‌انگیز و تازه‌ای نیست.

در عوض تصویری که از انتخابات و ستاد انتخابات به جهان و از آن مهم‌تر به میان رأی‌دهندگان منتشر می‌کنیم، تصویری طنزآلود است.

شاید ما باید کمی صبر پیشه کنیم و فکر کنیم در پوشش این نمایش بی‌ارزش چه چیزی به دست ما و مخاطب خواهد رسید.

آیا هیچ‌یک از این تصاویر و سوال و جواب‌ها و خنده‌ها و طعنه‌زنی‌ها، به آگاهی مخاطب ما که قرار است ک ماه دیگر به‌پای صندوق رأی برود و یکی از مهم‌ترین تصمیم‌های سیاسی زندگی خود را حداقل در بازه‌ای 4 ساله اتخاذ کند، کمک می‌کند؟

این حجم دوربین‌هایی که وقت و ارزش و هزینه خود را صرف تصویربرداری سوژه‌ای مشترک می‌کنند که حتی نباید در قالب حاشیه داستان نیز باشد، ارزش وقت‌هایی که به پایش صرف می‌شود را دارد؟

چند وقت پیش و جریان آشوب‌های خیابانی در شهرهای آمریکا، داستان مهمی مطرح شد که گاه رسانه‌ها، خود عامل تشدید ناآرامی هستند. آن‌ها با حضور درصحنه‌ای که چندان هم بزرگ نیست به شکل مغناطیسی عمل می‌کنند که برخی از آشوبگران شیفته دوربین را به‌سوی خود جذب می‌کنند.

درباره انتخابات ایران هنوز نمی‌توان چنین نظری داد. تناسب معنی‌داری بین تعداد ثبت‌نام کنندگان و رشد دسترسی به فضاهای اطلاع‌رسانی هنوز به چشم نمی‌خورد اما باید مراقب بود. داستان‌های بسیاری است که در فاصله‌ای که ما وقت خود را صرف پوشش افراد بی‌ربط می‌کنیم، فراموش می‌شود.