زبان در شبکه‌های اجتماعی مجازی

زبان در شبکه‌های اجتماعی مجازی

زبان واسطه انتقال پیام و معنا در رسانه‌ها است. زبان مانند هر پدیده اجتماعی دیگری دچار تغییر و تحول می‌شود. ولی تعییر در این حوزه بطئی و کند است و در طول سال‌ها اتفاق می‌افتد.اما  گسترش رسانه‌های نوین و بویژه توسعه شبکه‌های اجتماعی محازی  سرعت تغییرات در عرصه زبان  را بسیار بالا برده است.

فضای شبکه های اجتماعی  هم اکنون  به آزمایشگاه بزرگی تیدیل  شده است که کار بران در آن خلاقیت های زبانی خود را با یکدیگر به اشتراک می گذارند.

تلخیص کلمات و واژه‌ها  یا تر کیب حروف و کلمات نا‌متجانس، استفاده از زبان کوچه، معادل سازی های  سلیقه ای و نیز  عاریه گرفتن  واژه از زبانهای  دیگر  یا استفاده از اشکال وعلائم به جای کلمات و و اژه ها ، تصویری  اجمالی است از آنچه هم اکنون  از نظر زبانی در فضای شبکه های اجتماعی در حال جریان است.  چنین به نظر می رسد که  ضرورت های ناشی سرعت تعامل ؛فضای غیر رسمی و نیز فی البداهه بودن کنش ها و واکنش ها  درفضای شبکه های اجتماعی منجر به شکل گیری نوع خاصی از زبان شده است.

در مورد ویرگیها و مشخصات این زبان، مزیتها و کارکردها و نیز آسیبهای آن با دو تن از پرو هشگران فعال در عرصه فضای مجازی  و شبکه های اجتماعی گفت‌وگو کرده ایم که در ادامه از نظرتان می گذرد.

لیلا وصالی پژوهشگر ارتباطات اجتماعی ازدانشگاه علامه طباطبایی می‌گوید: محیط مجازی ،زبان و ادبیات جدیدی را ایجادکرده که الزاما مطابق یا مغایر با زبان وادبیات فارسی نیست و بلکه زبانی جدیدبا ویژگیهای خاص خود است و گاهی حتی نقش زبان بدن و ارتباطات غیرکلامی درفضای واقعی را ایفا می‌کند.

نباید فراموش کنیم که ورود نرم افزارها  و اپلیکیشن‌های جدید  امکان نوشتن را برای عموم مردم فراهم آورده است، شاید قبل از این یک خانم خانه دار یا فردی که شغل آزاد دارد کمتر فرصت می‌کردند  بنویسند یا به عبارت دیگر کمتر مجبور می‌شدند از کلمات استفاده کنند، از این رو نیاز به دانستن شکل اصلی کلمات  راکمتر حس می‌کردند.

از سوی دیگرفضای شبکه های اجتماعی و سایر فضاهای چت گونه چون هنگ اوت، گوگل تاک، وایبر، واتس اپ، بی تاک، و... قبل از آنکه فضای نوشتن باشد،  فضای گفتن است، و فضای گفتن قبل از آنکه دغدغه درست نوشتن  داشته باشد،  دغدغه فهمیده شدن دارد، پس طبیعی است که افرادی با  احساسات و عواطف و سعی در نشان دادن لحن کلام دارند از زبان محاوره و کوچه استفاده کنندو دقت کمتری نسبت به املای درست کلمات نشان بدهند و یا  دقت و توقف در ظاهر کلمات را مانع بیان راحت و روان احساسات خود بدانند .

ذکر این نکته نیز ضروری است که گاهی در شبکه‌های مجازی جایگاه و بستر استفاده از کلمات چنان جابجا می‌شوند که شخص ادبیات یک گروه دوستانه غیر رسمی را به راحتی در گروه رسمی و مختلط به کار می‌برد و دقت  نمی‌کند که این می‌تواند به منزله بی‌حرمتی یا تمسخرا فراد تلقی شود.

البته برخی از این عبارات مخصوص سن و قشر خاصی است ومعمولا در روابط رسمی و محترمانه دیده نمی شود،  اما به نظر می‌رسد برخی اضافه و کم کردن های هجا یا واج در این کلمات و عبارات به منظور نشان دادن لحن عاطفی یا هیجانی اجتناب ناپذیر است!

زهرا محمودی یکی دیگر از پژوهشگران فعال در عرصه فضای مجازی در این باره می‌گوید:

اولین دلیل بکارگیری  این زبان جدیدمیل به متفاوت بودن، ایجاد ادبیات جدید و سبک نوشتاری خاص در بین گروههای هم سال و نوعی جذابیت و جلب نظر است،

نکته دیگری که در ایجازنویسی پیگیری می‌شود را می‌توان الگو گرفتن از نگارش زبان انگلیسی دانست که ادبیات غیررسمی و محاوره ای پیامکی و ایمیلی را بوجود می‌آورد و مذموم نیست
مثل TNX بجای thanks
U بجای You
R بجای are
و...

اما کاربران این زبان جدید در حوزه دستور رسمی هم تغییراتی در جهت سهولت ارتباط و پرهیز از خطا  ایجاد کرده اند. مثلا بجای سه حرف س ،ث و ص فقط از س استفاده می کنند. شاید بد نباشد که اگر ما هم انرژی کمتری برای املا و درست نویسی صرف کنیم و کودکانمان را بین سه نوع س ث ص  سر در گم نکنیم.

نکته قابل توجه  دیگرمی تواند این باشد که  پویایی یک جامعه باید چنان باشد که همراه با  تغییرات تکنولوژیک و به روز رسانی نرم افزارها باید قاعده های سودمند و راهگشایی را تدوین و ترویج کرد تا پراکندگی وتکثر سلایق فردی موجب بی نظمی و آشفتگی زبانی در جامعه نشود.

اما به هرحال تغییر غیررسمی یا شاید بتوان گفت زیرزمینی زبان فارسی، بدون قواعد مشخص و همگانی از خطراتی است که احتمالا ساختارشکنی های دیگری را می‌تواند به همراه داشته باشد.

در این بین بسیار مشاهده می‌شود که برخی واژه های ادبیات کوچه که در گذشته معنای بدی در بین مردم داشت امروز آنقدر استفاده شده که دیگر یا معنای قبل را از دست داده و یا استفاده کنندگان از آن امروز متوجه خاستگاه اصلی  آن  واژه نیستند یا تغییرات عمدی املایی در این زیان جدید نشان از مزاح دارد،
کلماتی مثل عاقا، متشکراتیم، خخخخ و...همگی به ادبیات طنز بدل شده اند، که مقبولیت و شیوع آن را دو چندان می‌کند،  چون طنز نرم ترین راه تغییرات فرهنگی است، اما ورود ناسزاها به حوزه نوشتاری جای تامل دارد و پیش از این ما کمتر متونی  را پیدا  می کنیم که انواع ناسزا در آن مکتوب شده باشد، مگر برخی رمان ها یا نوشته های غیررسمی.
در هر حال‌فضاهای این چنینی بستر مناسبی برای نگارش و گسترش این واژگان خواهد بوداما برای برخی وازه سازی های  بی قانون می‌توان چاره ای اندیشید تا این اشتباهات به حداقل برسد و ااین تغییرات کا را بدانجا نکشاندکه فرزندانمان گلستان و بوستان را نتوانند بخوانند.

وصالی در این زمینه می گوید:  برخی کلمات در زبان فارسی قانون دارند و برخی خیرمثل گذاردن و گزاردن می‌دانیم که پسوند 'گذار' به واژه هایی اضافه می‌شود که بر امور معنوی مثل وضع کردن دلالت دارند.مثل قانونگذاریا سیاستگذار اما پسوند 'گزار'و گزاردن بر امور اجرایی دلالت می کند مثل نمازگزاریا کارگزارو امثالهم.

اما کلماتی هستند که دو واج ناهمگون از یک جنس آوایی دارند، که دلیل چندانی برای تفاوت دو جنس وجود ندارد یا اگر دارد،  درست قابل تبیین و آموزش نیست،
مثلا واج های هم جنس  که به دلیل ورود کلمات عربی به دستور زبان فارسی است و البته به غنا و پویایی آن کمک کرده و تاحدی زبان فارسی را که بیشتر تعلیمی و غنایی بوده را به زبان علمی نزدیک کرده است.از این رو در کلماتی که بجای س، ز،  ت، ...ص، ض و ط به کار رفته نشانه عربی بودن کلمه است که البته استثنائاتی هم  دارد مثلا کلمه شصت فارسی به جهت التباس با کلمه شست (بزرگترین انگشت) به این صورت نوشته می‌شودو واژه صد 100 جهت شباهت با واژه سد(مانع) چنین املایی دارد، وگرنه واژه سده به معنی صد سال یا یک قرن چنین تشابهی ندارد و حفظ شده است.یا قواعدی که درباره کلمات همگون مثل دوستدار یا دوستار،  فراخی و فراخا و فراخنا و... وجود دارد، این قواعد باید حفظ شوند.

اما درباره کلماتی که بعضا در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی  معمولا اشتباه استفاده می‌شوند مثل تشتط آرا که تشتت صحیح است، یا کلماتی مثل اطاق، طپانچه، طشت، باطری، بلیط، حوله،  وحله و... که همگی  غلط هستند و باید
اتاق، تپانچه، تشت، باتری، بلیت، هوله، وهله و... نوشته شوند،به نظر من  می توان از این تشتت کاست و الگوی نوشتاری مشخص تری ارائه کرد. که بی شک نیاز به مطالعه و ارائه نظر متخصصان این امر دارد و نبایدشتابزده عمل کرد!                                                                     

محمودی در مورد نحوه استفاده از قواعد دستور زبان در فضای مجازی  می‌گوید:نقش علامات درفضای مجازی با ادبیات کلاسیک متفاوت است چون علامت در اینجا نقش زبان بدن را ایفا می‌کندو بسته به اینکه کدام حس بر دیگری غلبه کندمی تواندجای این دو باهم عوض شود.مثلا استفاده از علامت تعجب نشان دهنده عمق احساس فرد است به صورتی که یک علامت ! نشان دهنده تعجب کم است و دو علامت!! نشانده تعجب بیشتر است و چند علامت !!!!!!!! نشان دهنده تعجبی بیشتر از حد تصور است در اصطلاح عامیانه می‌گوییم از تعجب شاخ در آوردن است. ولی تکرارزیاد آن آزار دهنده است.درباره علامت تعجب وسوال که توامان بکارگرفته می‌شودو عمق احساس را به نمایش می گذارد، هدف درک بیشتر خواننده از احساس نویسنده است.

محمودی می افزاید فضای مجازی فضای سرعت لحظه و هیجان است ،فضای وقت گذاشتن و تفکر نیست. اجازه نظم یافتن افکار را درچنین نمی یابیم. اما  با تمام این وجودرعایت حد ومرزدر این مکان نیز لازم است و نگارش صحیح را می‌طلبد مگر اینکه فرد بنا به دلایلی در بروز احساسات خود کم بیاوردو ازحد مرزی بگذرد.اما این حد و مرزها را چه کسانی معین می‌کنند ؟ آیا قانون نانوشته ای دراین باره داریم که درعین اینکه برای کاربران آزاردهنده نباشد از سوی اغلب  این افراد  نیز پذیرفته شود؟

در  پاسخ به چنین پرسشی وصالی می گوید: ایجاز، سرعت عمل و تغییر نقش کلمات و علامت‌ها  از مقتضیات  فضای مجازی است. اما این ویژگی ها بنانیست منجر به ترویج و اشاعه  غلط نویسی و یا نازل کردن سطح ادبیات  در جامعه شود.برای جلوگیری  از چنین  آثار و پیامد هایی  ضروری است  کاربران فعال و فر هیخته  بطور خود جوش جریانی  را برای پاسداشت از زبان و ادبیان فارسی  شکل دهند.