- علی شاکر
- 1404-04-14 11:22:00
- کد مطلب : 4187

جنگ که آغاز میشود، اولین سنگری فرو میریزد، تحریریه است. در غبار غلیظ اطلاعات نادرست، فشار امنیت ملی و نیاز فوری مخاطب به قطعیت، اصول کلاسیک روزنامهنگاری مانند بیطرفی مطلق، رنگ میبازند و تحریریهها فلج میشوند و در آستانهی تبدیل شدن به ماشین پروپاگاندا. اما آیا راه سومی وجود دارد؟
در ادامه سعی میکنیم یک پروتکل عملی و اخلاقی برای بقای حرفهای کار روزنامهنگاری پیشنهاد کنیم. با معرفی مفاهیمی چون «سلسله مراتب نیازهای اخلاقی» و «تریاژ اطلاعاتی»، نشان میدهیم چگونه یک رسانه میتواند از دوگانه «خیانت یا تبلیغات» فراتر رفته و با «میهندوستی مسئولانه»، هم نگهبان انسجام ملی باشد و هم به رسالت خود در قبال حقیقت متعهد بماند.
تعیین سلسله مراتب نیازهای اخلاقی
پس از تجاوز اسرائیل به ایران و اذعان بسیاری از مسئولان در رابطه با اینکه توقع آغاز جنگ نداشتند، باید گفت به نظر میرسد این بیخبری به تحریریهها نیز سرایت کرد؛ در عمل اهالی تحریریه هم نه انتظارش داشتند و نه در شرایطی بودند که بتوانند تمامی اصول حرفهای را مو به مو رعایت کنند.
در واقع عنصر «زمان» در اینجا بسیار اهمیت دارد. در اوج جنگ، خبرها حتی اگر بستر پروپاگاندا نباشند، طی مسیری که از دل رسانههای اجتماعی به ما میرسند، با حواشی و دستکاریهای خواسته و ناخواستهی زیادی مواجهاند. مخاطب در این بحران در پی خارج شدن از وضعیت عدم قطعیت است تا بتواند به لحاظ ذهنی و روانی به «ثبات» برسد. برای مثال، به طور طبیعی میخواهد بداند آیا جایی که ساکن است امن هست یا نه. این پرسشی نیست که هیچ رسانهای بتواند به آن دقیق پاسخ دهد.
اینجاست که میبایست از شیوههای دیگری برای هماهنگی با مخاطبان استفاده کرد. البته که در زمان بحران ملی، اصول اخلاقی کنار گذاشته نمیشوند، بلکه اولویتبندی آنها تغییر میکند و چیزی را شکل میدهند که میتوان آن را «سلسله مراتب نیازهای اخلاقی» برای تحریریهها نامید. این مفهوم با الهام از هرم نیازهای مازلو شکل گرفته است که در آن نیازهای اساسیتر مانند بقا باید پیش از نیازهای سطح بالاتر برآورده شوند. در قاعدهی این هرم، الزامات حیاتی برای بقای دولت و شهروندانش قرار دارد: امنیت ملی، ایمنی عمومی و حفظ انسجام اجتماعی.
این عناصر بنیادین ذاتاً با یکپارچگی روزنامهنگاری در تضاد نیستند؛ بلکه حداقل تعهدات اخلاقی را نمایندگی میکنند که باید در هر محیط گزارشگری جنگی برآورده شوند. برای مثال، در حالی که رسانههای اسرائیلی در طول درگیریها به طور تاریخی بر روایتهای دولتی برای تقویت روحیه ملی و دفاع از منافع استراتژیک تأکید کردهاند، یک تحریریه ایرانی نیز باید به همین ترتیب امنیت مردم و روزنامهنگارانش را در اولویت قرار دهد، حتی در شرایطی که میکوشد تا به صورت صادقانه و انسانی گزارش دهد. (Al-Sayed,2016)
یعنی نگرانیهای امنیتی فوری و نیاز به اطلاعات دقیق و نجاتبخش، ممکن است بر افشای کامل تمام جزئیات اولویت یابد؛ به ویژه زمانی که این جزئیات میتوانند عملیات دشمن را تسهیل کنند یا باعث ایجاد ترس و نگرانی بیمورد در میان مردم شود.
با این حال، به محض تأمین نیازهای امنیتی اولیه، باید تعهدات اخلاقی سطح بالاتر - مانند شفافیت در مورد منابع و محدودیتهای سردبیری - به عنوان بخشی از یک زنجیرهی استراتژیک دنبال شوند. در این رویکرد، تحریریهها به وضوح به مخاطبان خود اعلام میکنند که اگرچه روایتهای دولتی ممکن است برای حفظ انسجام ملی، گزارشهای اولیه را شکل دهند، اما فرآیندهای تحقیقی بعدی به دنبال آشکار ساختن تصویری جامعتر و دقیقتر از رویدادها خواهند بود. (DeCillia, 2017)
به این ترتیب، میبینیم که رسانههای ایرانی در شرایط بمباران و عدم قطعیت زیاد سعی میکنند مراحلی را برای کار در تحریریه تعریف کنند که میتواند شامل این موارد باشد:
- تاکید بر ایمنی و منتشر نکردن محتوای پرخطر
- کنترل دقیق روایت داخلی با ابزارهای رسانهای و سایبری
- تقویت انسجام با روایتهای امیدبخش و صادقانه
- شفافسازی دربارهی محدودیتها و مواضع رسمی در بلندمدت
مِهگرفتگی افکار در جنگ و «تریاژ اطلاعاتی»
در طول یک درگیری پرشتاب (که با عدم قطعیت و فراوانی ادعاهای تأییدنشده مشخص میشود) وظیفه اصلی تحریریه از انتشار سریع اخبار به سمت «راستیآزمایی مسئولانه» میرود؛ این پروتکل از وضعیت جنگی و شلوغ بیمارستانها وام میگیرد و به آن میگوییم «تِریاژ اطلاعاتی». تِریاژ یک اصطلاح پزشکی به معنای اولویتبندی بیماران بر اساس شدت وخامت حالشان است. در اینجا این مفهوم برای اولویتبندی و مدیریت اطلاعات به کار رفته است.
اینجاست که بحث «مِه جنگ[1]» مطرح میشود. یعنی وضعیتی از عدم قطعیت شدید در میدان نبرد. این وضعیت، محیطی مملو از اطلاعات نادرست، شایعات رسانههای اجتماعی و پروپاگاندای دشمن ایجاد میکند که میتواند حقیقت را پنهان سازد.
به همین ترتیب، تحریریهها باید گردشکارهای ساختاریافتهای را ایجاد کنند که تأیید اطلاعات حیاتی را پیش از انتشار در اولویت قرار دهد. برای مثال، زمانی که تصاویر ماهوارهای یا پستهای رسانههای اجتماعی ادعای تلفات دشمن یا تحرکات استراتژیک را مطرح میکنند، یک «میز تریاژ» باید مسئول اعمال «تعلیق برای راستیآزمایی» باشد؛ شاید یک دوره دو ساعته که طی آن چندین منبع مستقل باید اطلاعات را تأیید کنند - پیش از آنکه خبر پخش شود.
تریاژ اطلاعاتی به معنای سانسور نیست، بلکه پروتکلی حرفهای و استراتژیک برای فیلتر کردن اطلاعات نادرست و جلوگیری از انتشار تاکتیکهای پروپاگاندای دشمن است. در مورد درگیری ایران و اسرائیل، که در آن هر دو طرف احتمالاً درگیر کارزارهای هماهنگ اطلاعات نادرست دیجیتال میشوند، یک سیستم تریاژ اطلاعاتی دقیق تضمین میکند که تنها گزارشهای بررسیشده و تأییدشده به گفتمان عمومی و تصمیمگیریها راه یابند. چنین سیستمی از سرمایهگذاری در تیمهای راستیآزمایی آنی[2]، پشتیبانی فنی اختصاصی برای تحلیل شواهد دیجیتال و ارتباط مداوم با افسران رابط اطلاعاتی و نظامی برای دسترسی به دادههای قابل اعتماد با وجود دسترسی محدود، بهره میبرد. (Al-Abri,2020)
بنابراین، با تهیهی شیوهنامهی «تریاژ اطلاعاتی» به کمک سطوح دقیق ساختاریافته، یک تحریریه در اوج بیثباتی جنگ میتواند:
- از انتشار فوری و ناعاقلانه پرهیز کند.
- شواهد را از چندین منبع و با کمک ابزارهای فنی و هوشمند کنونی بررسی کند.
- و در عین حال، نقش حرفهای، صادقانه و مسئولانه خود را حفظ کند، بدون آنکه قربانی دائمی پروپاگاندا شود.
پارادوکس مخاطب دوگانه و مدیریت تفسیر خبر
یک چالش اصلی برای تحریریهها در زمان جنگ، «پارادوکس مخاطب دوگانه» است؛ پارادوکس دوگانه زمانی پدید میآید که گروههای مختلف (داخلی، دشمن، بینالمللی) پیامی واحد را به طور همزمان دریافت و به شیوههای کاملاً متفاوتی تفسیر میکنند. برای مثال، یک گزارش در مورد حمله موشکی ایران ممکن است توسط مردم داخل کشور به عنوان نمایشی از قدرت و اراده نظامی تفسیر شود، در حالی که دشمنان ممکن است آن را به عنوان یک پروپاگاندای جنجالی ببینند و ناظران بینالمللی ممکن است آن را در چارچوب حقوق بشر یا مشروعیت دیپلماتیک بررسی کنند. (Al-Abri, 2020)
از آنجا که این مخاطبان انتظارات متفاوتی دارند، تحریریهها باید با دقت چارچوببندی[3] خود را تنظیم کنند تا بهرهبرداری نامطلوب از همان داستان را کاهش دهند و در عین حال به هدف داخلی مورد نظر خود دست یابند. (Sella, 2014)
یکی از کارهایی که میتوانیم بکنیم این است که بر جزئیات تاکتیکی تأکید کنیم. این کار همبستگی و مقاومت ملی را در مخاطب داخلی تقویت میکند، در حالی که به طور عمدی از هیجانزدگی که ممکن است روایتهای پروپاگاندای دشمن را تغذیه کند یا به شبکههای رسانهای مخالف سیاستهای دولت قدرت بخشد، اجتناب میشود.
در عمل، هر پیشنویس یک خبر باید تحت یک بازبینی داخلی قرار گیرد که تأثیر بالقوهی آن بر تمام گروههای هدف را ارزیابی کند. برای مثال، یک گزارش خبری فرضی در مورد اثربخشی یک موشک ایرانی میتواند شامل تحلیل متنی و عناصر انسانی و بصری باشد که ماهیت دفاعی این اقدام را برجسته میکند و بدین ترتیب روحیهی ملی را تقویت میکند بدون آنکه بینشهای تاکتیکی مفیدی که میتواند توسط اطلاعات دشمن مورد بهرهبرداری قرار گیرد، ارائه دهد.
این موازنه مداوم باید به چالش ناشی از تجمیعکننده[4]های اخبار بینالمللی (یعنی وبسایتهایی که اخبار را از منابع مختلف جمعآوری میکنند) و خبرنگاران خارجی نیز بپردازد که ممکن است پیروزیهای داخلی را به عنوان اثبات سیاستهای تهاجمی بازتفسیر کنند، که این امر بر ضرورت چارچوببندی هوشمندانه تأکید بیشتری میکند. (Kukhar, 2025)
برای رسیدن به این هدف، پیشنهاد میشود هر پیشنویس خبری ابتدا در یک فرایند بازبینی چندوجهی (شامل سردبیر، متخصص محتوا، مشاور امنیتی و نماینده مخاطب بینالمللی) بررسی شده و بر اساس سه دیدگاه کلیدی ارزیابی شود:
- آیا پیام برای مخاطب داخلی انگیزشی و متحدکننده است؟
- آیا این پیام شامل جزئیات نظامی سِری یا حساس است که به دشمن کمک میکند؟
- و آیا برداشت بینالمللی ممکن است به چالش مشروعیت بینجامد؟
این رویکرد با نظریههایی چون «روزنامهنگاری صلح»، که بر تمرکز بر حل مشکلات و شفافیت بدون ترویج خشونت تأکید دارد. رسانهها باید پیامهایی را که در حوزه «اجماع» قرار دارند (حمایت از ملت، امنیت داخلی) آزادانه منتشر کنند، پیامهای «بحث مشروع» (تحلیل محدود یا اختلافنظرها) را با رویکرد متعادل و محتاطانه پوشش دهند و موضوعات «انحرافی یا تاکتیکی» را از انتشار عمومی منع یا به پژوهش زمان پساجنگ موکول کنند. این چارچوب کمک میکند تا تحریریهها ضمن ایفای رسالت ملی در زمان جنگ، حرفهای باقی بمانند و از تبدیل شدن به ابزار پروپاگاندا جلوگیری شود. (Al-Abri, 2020)
شفافیت به جای بیطرفی
آرمان سنتی روزنامهنگاری یعنی «بیطرفی» مدتهاست که به عنوان یک استاندارد طلایی در گزارشگری مورد استناد قرار میگیرد، اما در زمان جنگ، ادعای بیطرفی محض زمانی مشکلساز میشود که سوگیریهای ذاتی و اولویتهای استراتژیک را پنهان میکند. در یک وضعیت جنگ سراسری، پیگیری بیطرفی مطلق نه تنها ممکن است غیرواقعی باشد، بلکه اگر مخاطبان گزارشگری را جدا از واقعیت زیسته خود درک کنند، میتواند باعث بیاعتمادی شود.
به عنوان پژوهشگر «روزنامهنگاری صلح» میتوانم این ادعا را مطرح کنم که میزان دوری و نزدیکی جغرافیایی و فرهنگی ما به مرکز جنگ بر میزان بیطرفی و عینیتگرایی ما تاثیر میگذارد. یک خبرنگار تهرانی آسیبدیده از حملهی اسرائیل اگر هم بخواهد نمیتواند این اصول را رعایت کند چون در مرکز واقعه حاضر است و به طبع خبرنگاران خارج از میدان میتوانند در آینده این منازعه را با افق گستردهتری بنگرند.
بماند که در روزنامهنگاری صلح اصل عینیتگرایی و بیطرفی را به چالش میکشد و در کشمکشهای مختلف صریح با «جنگ» مخالفت میکند و برایش فرقی نمیکند چه کسی خشونت میروزد و خشونت را محکوم میکند و سعی میکند قصهی آدمهای جنگ را تعریف کند نه آنکه آسیبدیدگان را فقط در بخش ارقام و آمار گزارش خود بگنجاند.
اینجاست که شاید یک موضع اخلاقیتر، پذیرش «شفافیت به جای بیطرفی» باشد که در آن تحریریه به صراحت دیدگاه مبتنی بر منافع ملی خود را تصدیق میکند و در عین حال به شدت به صحت واقعیتها متعهد میماند.
یعنی سیاستهای سردبیری باید در مورد محدودیتهای اعمالشده توسط مقررات دولتی، الزامات امنیتی و چالشهای ذاتی راستیآزمایی اطلاعات در یک منطقه جنگی صریح باشند. برخلاف برخی از مدلهای رسانهای غربی که در آن تظاهر به بیطرفی میتواند تمایلات ایدئولوژیک عمیقی را پنهان کند، یک رویکرد شفاف به مردم اجازه میدهد تا زمینهای را که خبر در آن تولید میشود درک کرده و به طور انتقادی با آن درگیر شوند.
برای مثال، اگر گزارشی در مورد عملیات نظامی به دلایل امنیتی تحت بازبینی پیش از انتشار قرار گرفته باشد، تحریریه باید این واقعیت را در کنار روایت واقعی افشا کند و بدین ترتیب به جای پذیرش کورکورانه، اعتماد را تقویت کرده و نقد آگاهانه را تشویق نماید. (Fröhlich, 2017)
همانطور که میدانیم در جریان بحران، دولت ایران به خاطر تهدید «امنیت ملی» و «تهدیدات سایبری»، اتصال اینترنت حدود 90 درصد از کاربران را قطع کرد. در این شرایط پر اختلال، رسانهای مانند نورنیوز که به شورایعالی امنیت ملی وابسته است، اعلام کرد که «علت اختلال اینترنتی ناشی از خطرات حملات سایبری بوده» و صحت اطلاعات دریافتی را هنگام انتشار تصاویر انفجارها (مانند شلیک موشک یا کشته شدن مشاوران عالیرتبه) مشخص کرده است. این نوع اعلام رسمی که رسانه به محدودیتهای پیش آمده اذعان میکند، نمونهای از شفافسازی درباره شرایط تولید خبر است، نه وانمود کردن به بیطرفی مطلق.
رسانهای که اعلام میکند «برخی اخبار تحت بررسی دیپلماتیک یا نظامی متوقف شدهاند»، در واقع نشان میدهد که تحت تأثیر محدودیت قرار دارد؛ چنین رویکردی به جای جعل بیطرفی، اعتماد میسازد.
مردم در این شرایط میدانند چرا برخی اخبار دیر یا ناقص منتشر میشود؛ این درک به جای ضعف، نشانهای از پاسخگویی تحریریهی ماست.
رسانههای ایرانی باوجود حمایت از منافع ملی، با افشای دلایل تأخیر یا سانسور، اجازه میدهند مخاطب بپرسد و نقد کند، نه اینکه تنها اطلاعات را بهطور یکطرفه دریافت کند.
مسئولیت پسا-جنگ
در حالی که نیازهای فوری روزنامهنگاری در زمان جنگ بسیار حاد است، تحریریهها باید برای دوران پس از درگیری نیز برنامهریزی کنند. فرضیهی «مسئولیت پسا-جنگ» تأکید میکند که سازمانهای خبری وظیفهای پایدار برای تسهیل آشتی، پاسخگویی و حقیقت تاریخی پس از پایان خصومتها دارند.
زبان و تصاویری که در زمان جنگ منتشر میشوند، میتوانند تأثیرات طولانیمدتی بر نگرشهای اجتماعی و چشمانداز دیپلماسی داشته باشند؛ زبان غیرانسانی برای انسانزدایی و لفاظیهای تحریکآمیز و بیمهار «جنگ تمامعیار» میتواند فضا را برای مدیریت اتفاقهای پس از جنگ مسموم کرده و تلخی پایداری را پرورش دهد.
برای مثال، اگر رسانههای اسرائیلی در گذشته از روایتهای تهاجمی و دوقطبی که ذهنیت «ما در برابر آنها» را تقویت میکند استفاده کردهاند، یک تحریریه مسئول ایرانی باید اقدامات سنجیدهای برای پرهیز از تقلید چنین چارچوببندیهایی انجام دهد.
این امر نه تنها شامل تعدیل لحن در طول درگیری فعال است، بلکه تعهد به گزارشگری تکمیلی را نیز در بر میگیرد که رویدادها را در بسترشان قرار میدهد، تأثیرات بشردوستانه را ارزیابی میکند و فضایی برای صداهای حامی صلح فراهم میآورد.
یک پروتکل پسا-جنگ ممکن است شامل واحدهای تحقیقاتی اختصاصی باشد که وظیفه کشف و توضیح علل ریشهای درگیری را بر عهده دارند و بدین ترتیب به یک گفتمان عمومی سازنده در مورد شرایط لازم برای صلح پایدار کمک میکنند. (Al-Abri, 2020)
پس از اعلام آتشبس موقت، گزارشهای تحلیلی (مثل این گزارش المونیتور) https://www.csmonitor.com/World/Middle-East/2025/0626/iran-israel-war-result-diplomacy?utm_source=chatgpt.com اشاره کردند که روایتها و اعداد رسمی نیازمند محل بررسی دقیقتر هستند تا عدالت تاریخی تضمین شود.
برخی رسانههای داخلی با انتشار مستندات پا به عرصه تحلیل دقیقتر گذاشتند، مقایسهای میان روایتهای دولت و منابع مستقل ارائه دادند و مسیر را برای گزارشهای تحقیقی پساجنگ باز کردند.
یک پروتکل عملی برای تحریریه
غافلگیر شدن و گیجی رسانهها پس از جنگ ممکن است ناشی از نبود پروتکلهای مشخص در شرایط جنگی باشد. بر اساس تحلیلی که ارائه شد، اکنون میتوانیم دستورالعملهای عملی و قابل اجرایی را به تحریریهها در طول یک درگیری ملی کوتاهمدت پیشنهاد دهیم:
- مدیریت سلسله مراتب اخلاقی
- امنیت ملی و ایمنی روزنامهنگاران را به عنوان الزامات اخلاقی بنیادین در اولویت قرار دهید.
- به وضوح به مخاطبان اعلام کنید که اگرچه روایتهای دولتی گزارشهای اولیه را شکل میدهند، اما تعهد به تحقیقات جامع بعدی پابرجا میماند.
- تِریاژ و راستیآزمایی اطلاعات
- یک «میز تریاژ» اختصاصی برای راستیآزمایی اطلاعات ایجاد کنید که یک تأخیر حداقلی (مثلاً یک تعلیق ۲ ساعته) را برای ادعاهای حیاتی الزامی کرده و نیازمند تأیید از حداقل دو منبع مستقل پیش از انتشار باشد.
- برای ارزیابی شواهد دیجیتال مانند تصاویر ماهوارهای و دادههای رسانههای اجتماعی، با کارشناسان فنی همکاری کنید.
- مدیریت پارادوکس مخاطب دوگانه
- یک فرآیند بازبینی داخلی پدید آوریم که تفاسیر بالقوه از خبرهای اصلی توسط مخاطبان داخلی، متخاصم و بینالمللی را ارزیابی کند.
- محتوای حساس (مانند حملات نظامی) را به گونهای چارچوببندی کنید که انسجام داخلی را تقویت کند بدون آنکه مزایای تاکتیکی یا جزئیات تحریکآمیز در اختیار مخالفان قرار دهد.
- پذیرش شفافیت به جای بیطرفی
- ادعای بیطرفی مطلق را با یک سیاست «چشمانداز شفاف» جایگزین کنید، که به موجب آن گزارشهای خبری شامل افشای اطلاعات سردبیری در مورد بازبینیهای امنیتی یا محدودیتهای دولتی باشند.
- به طور منظم گزارشهای اخلاق داخلی را منتشر کنید که جزئیات چگونگی و چرایی فیلتر یا تأخیر در انتشار برخی اطلاعات را شرح میدهد و بدین ترتیب اعتماد بلندمدت را با مردم ایجاد کنید.
- مسئولیت و پاسخگویی پسا-جنگ
- به پیگیریهای تحقیقاتی بلندمدت که علل و پیامدهای درگیری را بررسی میکنند، متعهد باشید و انجمنهایی برای گفتوگوی عمومی با هدف آشتی ایجاد کنید.
- از لفاظیهای هیجانانگیز و غیرانسانی در طول مراحل فعال درگیری اجتناب کنید و در عوض زبانی را اتخاذ کنید که امکان کاهش تنش در آینده را باز نگه دارد.
- جلسات منظم «بازبینی اخلاقی» را پس از درگیری برنامهریزی کنید تا شیوههای گزارشگری را مرور کرده و سیاستهای آینده را بر اساس آن تنظیم کنید.
نخستین قربانی جنگها، حقیقت است. این امر کار را برای رسانههای مستقل سخت میکند. اما پذیرش شرایط خاص زمان جنگ شبیه پذیرش برخی احساسهای ناخوشایند در زمانهی جنگ و گریز است. با نفی حس ترس، نمیتوانیم ذهن خود را آرام نگه داریم و اولین قدم این است که بپذیریم در شرایط ترسناکی حاضریم و ترس و اضطراب ما یک واکنش طبیعی ذهن و بدن است. اگر رسانهها نیز به همین پذیرش برسند، میتوانند از همین محدودیت به سود اعتبار خویش استفاده کنند.
در این روش بر اساس میهندوستی استراتژیک، مسئولانه و حرفهای عمل میکنیم و میتوانیم از زهر و تلخیهای دوگانهی سادهانگارانهی «پروپاگاندا در برابر حقیقت» بیرون بیاییم و به جای آن از یک رویکرد منضبط که نیازهای امنیت ملی را برآورده میکند و در عین حال به آرمانهای دموکراتیک و ترویج صلح خدمت میکند، حمایت کنیم.
به این ترتیب، رسانههای داخلی میتوانند هم نگهبان امنیت عمومی در زمان جنگ باشند و هم راهبر یک گفتمان عقلانی، انسانی پس از فرونشستن درگیری.
توضیح اخلاقی: برای جستوجو اخبار و مقالههای مرتبط از ابزارهای هوشمندی چون Perplexity و امکان جستوجوی آنلاین ChatGPT4o استفاده شده است. همچنین عکس این مطلب با قابلیت Sora در Chatgpt ساخته شده است.
منابع:
Al-Sayed, I. S. (2016). Framing of the 2006 Lebanon War in the Egyptian Press (Doctoral dissertation). https://refubium.fu-berlin.de/bitstream/handle/fub188/13830/Dissertation_Al-Sayed.pdf?sequence=1
Al-Abri, A. A. A. (2020). War reporting and the new war paradigm: a critical analysis of the UK military’s media operations policies (Doctoral dissertation, University of Glasgow). https://theses.gla.ac.uk/78966/1/2020Al-AbriPhD.pdf
DeCillia, C. B. (2017). The politicians, the press and the people: The contested dynamic of framing Canada’s Military Mission in Afghanistan (Doctoral dissertation, London School of Economics and Political Science). https://etheses.lse.ac.uk/3708/1/DeCillia__the-politicians-the-press.pdf
Faramarzi, S. (2014). Two Wars, Two Narratives: A Comparative Study of AP's Coverage of 1982 and 2006 Israel-Lebanon Conflicts. https://carleton.scholaris.ca/server/api/core/bitstreams/7b46c926-314a-42aa-9d7f-3e708b23df5a/content
Fröhlich, R. (Ed.). (2017). Routledge handbook of media, conflict and security. https://accord.edu.so/web/content/54913?download=true&access_token=adb5d441-38a0-481a-a205-3553a55eed0f
Sella, Z. K. (2014). News Media and the Authority of Grief: The Journalistic Treatment of Terrorism Victims as Political Activists. Columbia University. https://core.ac.uk/download/pdf/161446367.pdf
Kukhar, D. (2025). Ukrainian Journalism in Transition: From Post-Soviet Challenges to Wartime Realities (Doctoral dissertation, VYTAUTAS MAGNUS UNIVERSITY). https://portalcris.vdu.lt/server/api/core/bitstreams/afcfbcd4-8478-4516-b8c6-42e2e02c0818/content