• اشرف احدزاده
  • 1391-10-04 09:02:00
  • کد مطلب : 3598
رتبه اخلاقی روزنامه‌نگاران

اعتماد مردم به رسانه‌های عمومی‌طی سه دهه اخیر به طرز چشمگیری کاهش یافته است. برای مثال، بر اساس نتایج تحقیقات موسسه نظرسنجی گالوپ، 72 درصد از آمریکایی‌ها در دهه 1970 به رسانه‌های آمریکا اعتماد داشتند در حالی‌که یک دهه بعد یعنی در سال 2007، 47 درصد از آمریکایی‌ها رسانه‌های آمریکا را مورد اعتماد دانستند. در یکی از آخرین پژوهش‌های این موسسه  که در سال 2010 انجام شده است 57 درصد از آمریکایی‌ها عنوان داشتند که به رسانه های آمریکا دیگر اعتماد ندارند (Morales, 2010).

اعتماد مردم به رسانه‌های عمومی‌طی سه دهه اخیر به طرز چشمگیری کاهش یافته است. برای مثال، بر اساس نتایج تحقیقات موسسه نظرسنجی گالوپ، 72 درصد از آمریکایی‌ها در دهه 1970 به رسانه‌های آمریکا اعتماد داشتند در حالی‌که یک دهه بعد یعنی در سال 2007، 47 درصد از آمریکایی‌ها رسانه‌های آمریکا را مورد اعتماد دانستند. در یکی از آخرین پژوهش‌های این موسسه  که در سال 2010 انجام شده است 57 درصد از آمریکایی‌ها عنوان داشتند که به رسانه های آمریکا دیگر اعتماد ندارند (Morales, 2010).همواره یکی از دلایل بی اعتمادی به رسانه های آمریکا عدم پایبندی رسانه و روزنامه‌نگاران آن به اصول و استانداردهای اخلاقی و تصمیم‌گیری های غیراخلاقی عنوان شده است ( Urban, 1999a, 1999b). این نگرش منفی نسبت به عملکرد اخلاقی رسانه ها و روزنامه‌نگاران آیا می‌تواند به این معنا باشد که دست اندرکاران رسانه ها و روزنامه‌نگاران به رشد اخلاقی لازم جهت اتخاذ تصمیمات اخلاقی در پوشش اخبار و گزارش ها نرسیده اند؟ تصمیم‌گیری اخلاقی روزنامه‌نگاران و کارکنان رسانه بر قضاوت مخاطبان از عملکرد آنها تاثیر می‌گذارد. از این رو شناخت میزان رشد اخلاقی و نحوه تصمیم‌گیری اخلاقی دست اندرکاران رسانه و روزنامه‌نگاران می‌تواند اولین گام در ایجاد یک رسانه اخلاقی باشد. نوشته پیش رو سعی دارد با تکیه بر نظریه روانشناسی رشد اخلاقی کلبرگ به بررسی رشد اخلاقی روزنامه‌نگاران در تصمیم‌گیری های اخلاقی حرفه‌ای بپردازد.

نظریه رشد اخلاقی

مفهوم ' رشد اخلاقی' ریشه در فلسفه کلاسیک دارد. ارسطو باور دارد که ویژگی های اخلاقی در طول زندگی آدمی‌پیشرفت و توسعه پیدا می‌کنند. محققان در قرن 20 شروع  به مطالعه و ارائه شواهدی درباره چگونگی تغییر ابعاد روحی و روانی انسان کردند؛ که امروزه روان شناسان از این تغییر، تحت عنوان 'رشد'  یاد می‌کنند. رشد اخلاقی تغییری است در نحوه اندیشیدن افراد درباره مسائل اخلاقی در طول زمان و تا حدودی تغییراتی است در پاسخ به پیشرفت های عقلانی و محیطی . کلبرگ[1]، نظریه 3 مرحله ای رشد اخلاقی را ارائه کرد که دراین نظریه استدلال اخلاقی به سه سطح پیش قراردادی[2]، قراردادی[3] و پس قراردادی[4]  تقسیم می‌شود که هر سطح نیز از دو مرحله تشکیل شده است.

در مرحله اول از سطح پیش قراردادی، فرد به پیروی و تبعیت ابتدایی از قوانین می‌پردازد و تنها دلیل وی در تبعیت از قوانین، اجتناب از مجازات شدن است. در مرحله دوم از این سطح، هدف فرد از انجام امور صرفا کسب منافع شخصی است و تنها زمانی به نیاز دیگران اهمیت می‌دهد که مشابه با نیاز خودش باشد.

مشخصه بارز مرحله اول سطح قراردادی هماهنگی[5] با نظم اجتماعی است. در این مرحله  فرد به انتظارات دیگران و یا انجام دادن آنچه دیگران از وی انتظار دارند، اهمیت می‌دهد. کمک کردن به دیگران، کسب رضایت و بدست آوردن تایید آنها نسبت به اعمال فردی از دیگر ویژگی های این مرحله است. به بیان دیگر، افراد به دنبال کسب لذت روانی هستند تا لذت مادی. در مرحله دوم از سطح قراردادی که مرحله حفظ نظم اجتماعی و وجدان نام دارد، استدلال اخلاقی ناظر بر انجام وظیفه و حفظ نظم اجتماعی به خودی خود است؛ به عبارت دیگر این مرحله دربرگیرنده ایده نظام های اجتماعی است یا انجام دادن آنچه که منجر به حفظ نظم اجتماعی می‌شود. فرد در این مرحله به این درک رسیده است که باید از نظام قانون اجتماعی تبعیت کند در غیر اینصورت در نظم اجتماعی اختلال ایجاد می‌شود.

مشخصه بارز سطح پایانی یا پس قراردادی پذیرش اصول اخلاق عمومی یا همگانی[6] می‌باشد که نتیجه استدلال و قضاوت عقلانی است. قوانین و مقررات تنها زمانی مورد احترام واقع می‌شوند که به طور یکسان برای همه افراد جامعه به مرحله اجرا گذاشته شوند. افرادی که به این مرحله از رشد اخلاقی می‌رسند، دارای بهترین استدلال و قضاوت اخلاقی هستند بطوریکه می‌توانند به راحتی میان منافع مختلف توازن برقرار سازند.

در مرحله اول از این سطح از مفاهیمی‌مثل قرارداد اجتماعی صحبت به میان می‌آید که مستلزم حضور اجتماعی شهروندانی است که به حمایت و پشتیبانی از قوانین می‌پردازند، حتی اگر این قوانین در راستای منافع شخصی آنها نباشند. اندیشیدن در این باره مستلزم درک مفاهیمی‌همچون حق حیات یا برابری است. در مرحله دوم از سطح پس قراردادی فرد به پذیرش اصول اخلاق همگانی یا عام روی می‌آورد که عملکرد و انتخاب های وی را هدایت می‌کند. افرادی که به این مرحله می‌رسند چنین اصولی را برای خود نهادینه می‌سازند و آنها را منصفانه بکار می‌بندند. بر اساس مطالعات کلبرگ، اکثر افراد در مرحله دوم از رشد اخلاقی قرار دارند.

کلبرگ همچنین معتقد است افراد مراحل رشد اخلاقی را به شکل متوالی طی می‌کنند و ورود به مرحله جدید از رشد اخلاقی مستلزم پشت سر گذاشتن مراحل قبلی است. در حالیکه جیمز رست[7] معتقد است که افراد بسته به شرایط و بافتی که در آن قرار دارند مراحل رشد اخلاقی را پشت سر می‌گذارند. فرد ممکن است در مرحله ای از رشد اخلاقی باشد اما لزوما از استدلالات و تفکرات اخلاقی مربوط به همان مرحله استفاده نکند بلکه تفکرات اخلاقی مراحل بالاتر یا پایین تر را بکار بندد.

رشد اخلاقی روزنامه‌نگاران

جیمز رست  در سال 1979 ابزاری را طراحی کرد تا بتواند مراحل رشد اخلاقی طراحی شده توسط کلبرگ را به روش کمی‌و ساده تر مورد بررسی  قرار دهد. این ابزار که 'آزمون مباحث معین' [8] نام دارد تاکنون برای اندازه گیری رشد اخلاقی افراد با مشاغل مختلف از جمله پزشکان، کارگران، پرستاران، کارمندان روابط عمومی‌و حتی روزنامه‌نگاران مورد استفاده قرار گرفته است.

 

نمره رشد اخلاقی مشاغل مختلف

فلاسفه

65.1

دانشجویان پزشکی

50.2

پزشکان

49.2

روزنامه نگاران

48.68

دانشجویان دندانپزشکی

47.6

پرستاران

46.3

حرفه گرایان روابط عمومی

46.2

دانشجویان مقطع کارشناسی

44.9

دانشجویان داروسازی

42.8

دانشجویان دامپزشکی

42.2

ناوبران

41.6

جراحان ارتوپدی

41

بازرگانان

38.13

دانشجویان کارشناسی حسابداری

34.8

کارشناسان تبلیغات

31.64

دانشجویان بازرگانی

31.35

دانشجویان روابط عمومی

31.18

دانش آموزان دبیرستانی

31

دانش آموزان مقطع راهنمایی

20


نخستین بار وایت و پیرس[9] درسال 1991 میزان رشد اخلاقی دانشجویان روزنامه نگاری را با استفاد از آزمون مباحث معین مورد بررسی قرار دادند، روزنامه‌نگاران در آن آزمون توانستند نمره 48.17 را کسب نمایند. نتایج دومین پژوهش در خصوص اندازه گیری رشد اخلاقی روزنامه‌نگاران نشان می‌دهد که نمره رشد اخلاقی روزنامه‌نگاران 48.1 بوده است (Coleman &Wilkins, 2002  ). در سومین پژوهش که مجددا از سوی کلمان و ویلکینز بعمل آمد و نتایج آن در سال 2009 به چاپ رسید روزنامه‌نگاران نمره 48.68 از آزمون مباحث معین کسب کردند. نمره رشد اخلاقی روزنامه‌نگاران کمتر از سه حرفه دیگر بود. بیشترین نمره رشد اخلاقی را فلاسفه، دانشجویان پزشکی و پزشکان کسب کرده بودند. نتایج پژوهش کلمان و ویلکینز (2009) نشان می‌دهد که روزنامه‌نگاران با تجربه در مقایسه با روزنامه نگارانی که از تجربه حرفه ای کمتری برخورداند نمره رشد اخلاقی بالاتری کسب کرده اند. حتی امتیاز رشد اخلاقی روزنامه‌نگاران باتجربه از امتیاز رشد اخلاقی پرستاران، جراحان ارتوپدی و دانشجویان دندانپزشکی و دامپزشکی هم بالاتر بود.

آنچه کلمان و ویلکینز در هر دو پژوهش از روزنامه‌نگاران پرسیده بودند درست همان سئوالات آزمون مباحث معین بود که برای اولین بار جیمز رست در سال 1979 مطرح کرده بود. سوالات این آزمون درباره موضوعات عامی‌است که همه اعضای جامعه صرف‌نظر از نوع شغل و حرفه شان ممکن است در جریان زندگی روزمره با آن مواجه شوند.

اما سایر محققین بعدها سناریوها و سئوالاتی را طراحی کردند که خاص مسائل اخلاقی است که احتمال دارد تنها یک روزنامه نگار در جریان کار حرفه ای اش با آن مواجه شود. مثلا جن برلسون (2008)[10] در پژوهش خود سناریوهایی را شامل دوراهی های اخلاقی طراحی کرد که صرفا یک روزنامه نگار ممکن است با آن روبرو شود و نه یک فرد عادی.  نتایج چنین تحقیقاتی نشان می‌دهد وقتی‌که روزنامه‌نگاران در معرض دوراهی های اخلاقی قرار بگیرند که دقیقا مربوط به حرفه‌اشان است امتیاز رشد اخلاقی بهتری کسب می‌کنند تا زمانی‌که در معرض دوراهی اخلاقی قرار بگیرند که رابطه مستقیمی‌با حرفه شان ندارد.

علاوه بر این بر اساس نتایج تحقیقات پژوهشگران، روزنامه‌نگاران و دانشجویان روزنامه نگاری که تحت آموزش های خاص اخلاق روزنامه نگاری قرار گرفته اند در تصمیم‌گیری های اخلاقی می‌توانند بهتر عمل کنند. در کنار آموزش های اخلاقی، عوامل دیگری از جمله گرایشات مذهبی، تجربیات حرفه ای، تحصیلات روزنامه نگار، تفاوت های رسانه ای، مخاطب رسانه و محدودیت های رسانه ای همگی بر تصمیم‌گیری اخلاقی روزنامه‌نگاران تاثیر می‌گذارند (Jenn Burleson, 2008).

 در پایان و به عنوان نتیجه گیری می‌توان گفت باوجود نگرش منفی افکار عمومی‌نسبت به تصمیم‌گیری های غیر اخلاقی دست اندرکاران رسانه ها و روزنامه نگاران، آنها قادرند نمره رشد اخلاقی بالایی بگیرند. اما نباید از نظر دور داشت که تصمیم‌گیری اخلاقی آنها تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر عواملی همچون فشارها و محدودیت های رسانه ای است.


[1] Kohlberg

[2] Pre-conventional

[3] Conventional

[4] Post-Conventional

[5] Conformity

[6] Universal ethics

[7] Jamse Rest

[8] (DIT)Difining Issues Test 

[9] White & Pearce

[10] Jenn Burleson

 

منابع:

-Coleman, Renita,  Wilkins, Lee (2002).   Searching for the ethical journalist: An exploratory study of the moral development of news workers. Journal of Mass Media Ethics 17 (3), 209 - 225.

-Coleman, Renita,  Wilkins, Lee (2009).   'Moral Development: A Psychological Approach to Understanding Ethical Judgment.' 'The Handbook of Mass Media Ethics,' Eds. Wilkins, L., and Christians, C. G. New York: Routledge. pp. 40-54.

- Jenn Burleson, Mackay (2008). A journalistic ethics scale: Measuring constraints on journalistic decisions. Thesis of University of Alabama.

-Kohlberg, L. (1981). The philosophy of moral development: Moral stages and the idea of justice. San Francisco: Harper & Row.

-Morales, Lymari ) 2010). Distrust in U.S. Media Edges Up to Record High. Retrived December 3, 2012 from http://www.gallup.com/poll/143267/distrust-media-edges-record-high.aspx 

-Rest, J.R. (1979). Development in judging moral issues. Minneapolis, MN: University of   Minnesota Press.

-Urban, C. (1999a). Examining Our Credibility - Findings in Brief. American Society of Newspaper Editors. Retrieved December 10, 2012 from http://files.asne.org/kiosk/reports/99reports/1999credibilityshort/p5-6_findings.html 

-Urban, C. (1999b). Examining Our Credibility - Accuracy Matters. American Society of Newspaper Editors. Retrieved December 10, 2008, from http://files.asne.org/kiosk/reports/99reports/1999examiningourcredibility/p7-10_Accuracy.html  

- White, H. Allen,  Pearce, R. Charles (1991).  Validating an Ethical Motivations Scale: Convergence and Predictive Ability. Journalism & Mass Communication Quarterly 68, 455-464.