• حمید ضیایی پرور
  • 1387-11-29 09:07:00
  • کد مطلب : 2738
دروازه بانی خبر در عصر اینترنت

تا کنون چندین بار اتفاق افتاده که برداشت و نشر غیر تعمدی یک خبر از منابع اینترنتی بدون ذکر منبع اصلی آن باعث بروز یک بحران برای  برخی رسانه ها شده است .

آیا روزنامه نگاران ما دچار آفت کپی پیست در فضای سایبر شده اند ؟ این اولین بار نیست که چنین اتفاقی در مطبوعات ایران می افتد و احتمالا آخرین بار هم نخواهد بود . چرا چنین رخدادهایی به وقع می پیوندد ؟ پس نقش دروازه بانان خبر یعنی دبیران سرویس ها ، معاونان سردبیری ، سردبیر ، ویراستاران ، مقابله خوانان ، مدیران مسئول و سایر فیلترهای خبری در نشریات چیست ؟ چرا این افراد می توانند در بسیاری از موارد مو را از ماست بیرون بشکند اما ناگهان فیلی از سوزن عبور می کند و آب از آب تکان نمی خورد .

واقعیت این است که امروز اینترنت تبدیل به یک منبع لایزال برای روزنامه نگاران و به طور کلی رسانه نگار ها شده است رادیو و تلویزیون هم از این امر مستثنی نیست منتهی در کشور ما صدا و سیما گوشش به کسی بدهکار نیست و گر نه کم نیست برنامه هایی که عینا از یک سایت اینترنتی اطلاعات خود را کپی پیست کرده اند . رسانه های وبی که دیگر الی ماشاء الله . اکثر این وب سایتهایی که نام خود را آژانس خبری گذاشته اند در واقع مصرف کننده خروجی های اطلاعاتی منابع اولیه هستند . آژانس هایی که تنها با یک یا چند خبرنگار ادامه حیات می دهند . صد رحمت به نیوز ریدر ها که لااقل آدم می داند یک نرم افزار آن بالا ، خوراک های RSS و انواع فید ها را دریافت می کند و باز انتشار می نماید .

جالب تر اینکه برخی برای رعایت حقوق مولفین و لابد کپی رایت جهانی در ذیل برخی مطالب درج می کنند : منبع: اینترنت . درست عین اینکه مطالب یک کتاب را باز انتشار کنیم و ذیل آن بنویسم : منبع : کتابخانه

چرا سردبیران  ایرانی اجازه می دهند چنین چیزی در ذیل برخی مقالات درج شود . چرا آنها به خود زحمت نمی دهند تا یک پاراگراف از هر متنی را  که برای امضا به آنها تحویل می شود به طور تصادفی گوگل کنند تا ببینند اصل منبع چه بوده است ؟

جالب ترین بخش ماجرا خاصیت بومرنگی برخی مقالات و گزارش ها و اخبار است . بارها شده که یک منبع ، خبری را تولید کرده و دیگران آن را کپی پیست کرده اند و بعد از چند هفته یا چند ماه همان مطلب بار دیگر و دهها بار توسط دیگران و سایرین باز انتشار شده و در این میان همان داستان یک کلاغ چهل کلاغ تکرار شده و حکایت جدیدی خلق شده که در یک پروسه بازگشتی همان مطلب با ادبیات جدیدی در منبع اولیه منتشر شده است  وباز روز از نو روزی از نو .

امروز برای  دبیران و سردبیران خبری نشریات هیچ کاری ندارد که هر اسم مشکوک و غیر مشکوکی را در اینترنت گوگل کنند تا بفهمند آن فرد کیست سابقه اش چیست و از کجا آمده و آمدنش بهر چه بوده و به کجا می رود !

 یکی از همکاران جنبی بسیار فاضل ما در گروه دانش و سلامت که استاد دانشگاه و متخصص مغز و اعصاب نیز هست و همواره از ایشان مقالاتی را منتشر می کنیم ، 3 مطلب جدید به یکباره برای ما ایمیل کرد . اینکه 3 مطلب به یکباره فرستاده شد برای من کمی مشکوک  می نمود و لذا با جستجوی تصادفی یک پاراگراف از هر مقاله متوجه شدم که آنها قبلا در نشریات دیگری به نام ایشان منتشر شده بوده و لذا از چاپ آنها در همشهری جلوگیری کردم  و تذکر لازم هم داده شد .

مقاله ای در باره « ابر زلزله » به سفارش دبیران یکی از گروه ها به ما داده شد که ظاهرا توسط یک همکار جنبی همان گروه تهیه شده بود . بعد از کلی سفارش ، وقتی مقاله را دریافت کردم با یک سرچ ساده فهمیدم اولا مقاله مربوط به یک نویسنده دیگر بوده ، ثانیا مقاله مربوط به 4 سال  پیش بوده  و ثالثا برخی جاهای آن اشتباه کپی پیست شده و به هم ریخته است . موضوع در عرض 3 دقیقه به اطلاع آن فرد رسانده شد و دیگر هیچ تماسی گرفته نشد . مطالب مشابه دیگر هم رخ داده که راه چاره آن یک جستجوی ساده یک پاراگرافی متن بوده است. البته باز انتشار عکس ها  وتصاویر و طرح های دیگران نیز خود حکایتی دیگر است که نیاز به راه های تخصصی تری برای جستجو ، کنترل و دروازه بانی دارد .

شاید وقت آن فرا رسیده باشد که ژورنالیستها نیز مانند آکادمیست ها نرم افزاری شبیه  « دژاوو » ابداع کنند تا راه های تقلب ژورنالیستی را مسدود نمایند . من فکر می کنم اگر تولید این نرم افزار به جامعه مطبوعاتی ایران پیشنهاد شود ، مدیران مسئول روزنامه ها که همواره چوب این مشکل را خورده اند اولین کسانی خواهند بود که آن را حمایت مالی کنند .

همکاری داشتم پر سابقه در روزنامه خراسان که اکنون بازنشسته شده و همیشه در کسوت استاد من بوده است او می گفت روزنامه نگار خوب را از مطالب روی میزش نمی شناسند از مطالب زیر میز یعنی آنهایی که روانه سطل زباله کرده می شناسند . این همان مفهوم دروازه بانی خبر است با این تفاوت که در عصر سایبر ، سطل زباله ما Recycle Bin روی صفحه دسکتاپ است .