خبرنگاری، حرکت بر لبه تیغ

خبرنگاری، حرکت بر لبه تیغ

تئوری های تصمیم گیری در مورد خبر توضیح می دهند که چگونه اخبار تولید می شوند و تصاویر ذهنی ما را درباره مسائلی ورای تجربه مستقیم ما شکل می دهند. تصمیمات خبری خبرنگاران پدیده هایی بسیار پیچیده اند و از جمله موضوعات تحقیقات ارتباطی به شمار می روند.

خبرنگاران در موقعیت کاملاً متفاوتی از مخاطبین شان قرار دارند. منبع آنها بسیار زیاد است و بنابراین، نیازشان به گزینش کردن، خیلی بیشتر از مخاطب است. مخاطبین به طور متوسط نیمی از آیتم های خبری روزنامه ها را می خوانند. اما خبرنگاران باید از تعداد زیادی رویداد دست به گزینش بزنند، آنها با منابع خبری متعددی مواجه هستند.

عمده کار خبرنگاران در زمینه درک کردن ها و ارزیابی کردن هاست: برای دیدن واقعیت، برای این‌که امور و روابط را از رویدادها استنباط کنند، و برای این‌که واقعیت را ارزیابی کنند. دو نیاز اصلی و کلی وجود دارند که می توانند پشت پرده تصمیم گیری در مورد خبر را توضیح دهند:

  • نیاز به تصدیق اجتماعی ادراکات
  • نیاز به حمایت از گرایشات فعلی

اولی بیشتر به طبیعت اجتماعی فرد مربوط می شود و دومی به شناخت های فردی ارتباط دارد. البته هر دو عامل در هم پیچیده و در هم تنیده اند. ما نیاز داریم تا به قضاوتهای اجتماعی مان سندیت بدهیم و آنها را معتبر سازیم. 

فکت ها[1] ساده نیستند و اصلاً آشکار نیستند اما موضوع انتخاب و عقیده هستند و این ویژگی ها خبرنگاری را به کاری همچون حرکت بر لبه تیغ شبیه می کند، بسیار حساس و با تبعات غیر قابل پیش بینی. خبرنگاران باید تصمیم بگیرند چه چیز درست است، چه چیز برجسته است و چه چیز، از یک منظر اخلاقی، خوب و یا بد است. به عبارت دیگر، آنها باید به طور پیوسته و دائمی، تصمیماتی عینی و دقیق بگیرند.

ممکن است با خود بگویید تصمیم گیری در بسیاری از حرفه ها وجود دارد. درست است که تصمیم گیری خصوصیت خیلی از حرفه ها است اما تصمیم گیری در حرفه خبرنگاری چهار ویژگی دارد که در دیگر حرفه ها یا نیست یا کمتر دیده می شود:
الف) خبرنگاران معمولاً این تصمیمات را زیر فشار زمان محدود و (ب) زیر فشار رقابت [با دیگر رسانه ها] می گیرند. (ج) برای خیلی از تصمیم های خبری، آنها فاقد معیار عینی هستند و (د) تصمیم آنها فوراً عمومی می شود، چیزی که باعث احتمال شکست در میان عموم و ضربه خوردن به حیثیت رسانه می شود. 

لئون فستینگر[2] (1954) در تئوری ناهماهنگی شناختی می گوید یک عقیده، یک باور و یا منش «صحیح»، «معتبر» و «درست» است تنها تا حدی که در گروهی از مردم که همان باورها و عقاید و روش ها را دارند مورد پشتیبانی قرار می گیرد.

شرایطی که مردم بیشترین وابستگی را به دیگران دارند، عبارتند از:

  • وقتی واقعیت بیرونی مبهم است و ارزیابی آن دشوار است.
  • وقتی دوگانگی بین واقعیت فیزیکی و ذهنیت اجتماعی وجود دارد.
  • وقتی واقعیت فیزیکی مقدم بر واقعیت اجتماعی می شود.

هاردین و هیگینز[3] (1996) از «واقعیت تسهیم شده»[4] سخن می گویند. بنابر دیدگاه آنها واقعیت تسهیم شده در فرایندی پویا شکل می گیرد و مدام از تصدیق اجتماعی منتفع می شود. سهیم شدن تجربه و باور یک نفر با دیگران، باعث می شود آن تجربه یا عقیده یا تفسیر، قابل اتکا، معتبر، عمومیت پذیر و قابل پیش بینی بشود.

این واقعیت تسهیم شده قابل اعتماد است چون به وسیله دیگران بازتولید شده است، معتبر است چون به جنبه هایی از واقعیت ارجاع می دهد و عمومیت پذیر است چون برای افراد، زمان ها و موقعیت‌ها معتبر است. همچنین این واقعیت تسهیم شده قادر به پیش بینی است چون کمک می‌کند به این‌که فرد رفتار خودش را در محیط اجتماعی کنترل کند. اگرچه واقعیت تسهیم شده ضرورتاً راه به «حقیقت» نمی برد اما برای این‌که مردم درکشان از واقعیت را معتبر سازند، بهترین راه است. راه رسیدن به این «واقعیت تسهیم شده» ارتباطات است. به عبارت دیگر رسیدن به واقعیت مستلزم مشارکت در فعالیت های اجتماعی و ارتباط و تعامل با دیگران است. برای هر خبرنگار درک آنچه درست است (یعنی فکت ها)، آشکار است (یعنی آنچه برجسته است)، و قابل قبول است (یعنی عقاید مطلوب)، با کمک دیگران ممکن و معتبر می شود. از این منظر برای هر خبرنگار، سه نوع دیگران وجود دارند:  

1ـ دیگر خبرنگاران که به اصطلاح «در گروه»[5] محسوب می شوند.

2ـ عوامل سازمانی و روابط عمومی

3ـ مخاطب

1ـ «دیگر خبرنگاران» از این رو مهم هستند که نرم های حرفه ای را ارائه می دهند. بنابراین، خبرنگاران، از منظر هر خبرنگار، به عنوان بیشترین تاثیر مشروعیت بخش برتصمیم گیری شناخته می شوند. هر خبرنگار متاثر از همکارانش است، جامعه خبرنگاری او را در بر گرفته و دسترسی به‌ آنها آسان ترین است.

یکی از ویژگی های واقعیت تسهیم شده، هماهنگی[6]  است و هماهنگی در اینجا یعنی «هماهنگی» در پوشش رسانه ای. یکی از روشنگرترین مثال‌ها از تحقیقات انجام شده پوشش تظاهرات ضد جنگ ویتنام در شهر لندن قبل و بعد از رویداد است. هالوران و دیگران[7] (1970) نشان دادند که چگونه پوشش رویدادهای کلیدی انتظارات مشترکی در قبال رویدادهای مشابه ایجاد می کند. در واقع الگوهای پوشش «رویدادهای کلیدی»[8] می تواند تاثیر قوی بر تصمیمات خبری داشته باشد. تحقیقات نشان داده اند که بعد از رویدادهایی که خیلی در معرض دید و توجه اند مثل بلایا، گزارشها درباره رویدادهای مشابه در مقایسه با پوشش قبلی همان نوع حوادث به طرز معناداری رشد کردند.

به نظر می رسد اقبال به چنین الگوهایی از گزارشگری می تواند، حداقل تا حدی، بوسیله نیاز خبرنگاران به معتبر بودن تصمیمات حرفه ای شان درباره این‌که ارزش خبری چیست، توضیح داده شود. این همان چیزی است که وسترستال و جوهانسون[9] (1986) «ایدئولوژی های خبر» نامیدند. ایدئولوژی های خبر عوامل خبری هستند در سطحی بالاتر. آنها فقط معیاری برای تصمیم گیری درباره ارزش خبری رویداد و یا اظهار نظر نیستند بلکه همچنین بر این‌که خبرنگاران چگونه نقش عمومی خودشان را در جامعه می بینند هم تاثیر می گذارند.  

2- تاثیرات سازمانی و روابط عمومی

اگرچه همکاران بسیار مهم هستند اما آنها تنها منبع موثر برای کار خبرنگار نیستند. تاثیرات سازمانی نیز مهم هستند و البته تاثیرات سازمانی بیشتر شامل فرایندهای اقناع گرانه است تا تبعیت ناشی از زور و فشار. این سخن به این معنی نیست که تهدیدی وجود ندارد. واکنش نشان ندادن به این تاثیرات ممکن است موقعیت حرفه ای و اقتصادی خبرنگار را به خطر بیاندازد. در بسیاری از کشورها، متخصصین از افزایش تاثیرات تجاری بر تصمیمات خبری گلایه می کنند.

تعیین این‌که چه چیزی مهم است، برای مثال در سخنرانی مهم یک شخصیت سیاسی، نتیجه تعامل است نه تنها میان خبرنگاران بلکه همچنین بین خبرنگاران و روابط عمومی یا ...

در آلمان و بیشتر از همه در ایتالیا، بسیاری معتقدند که مقامات رسمی اولویت های خبری و مساله برجسته سازی را تعین می کنند. برخی تحقیقات نشان می دهد که خبرنگاران تصور می کنند تاثیر منابع روابط عمومی از تاثیر مدیریت خود رسانه بیشتر است.

3ـ گروه سومی که بر تصمیمات خبری تاثیر می گذارد مخاطب است.

اگرچه تعامل مستقیم با مخاطب در رسانه های سنتی دشوار است اما با این وجود واکنش مخاطب از طریق ایمیل و تلفن به سردبیری و نیز داده های بدست آمده از تحقیقات میدانی، کمابیش تصویری از مخاطب برای خبرنگاران به دست می دهد. اگرچه اکثر خبرنگاران باور ندارند که کار حرفه ای آنها متاثر از توقعات مخاطبانشان است اما برخی تحقیقات نشان داده اند که تصمیمات خبری نتیجه تعامل نمادین با تصویر ذهنی خبرنگاران از جامعه مخاطب است.  

بر طبق نظر کپلینگر[10] بی توجهی به عوامل فوق است که باعث می شود خبرنگاران اغلب سوژه دو خطا باشند:

اول این‌که آنها به اشتباه باور دارند که به طور مستقل به قضاوت هایشان رسیده اند.

دوم این‌که آنها به اشتباه باور دارند که همگرایی قضاوتها میان گروه همکارانشان در طول زمان نشان دهنده عمق اعتبار قضاوت هایشان است.

نویسنده در پایان بر دو اصل برای حمایت از این تاثیرات منفی بیرونی بر حرفه خبرنگاری تاکید می کند:

  • دو بار چک کردن صحت خبر
  • حفظ تعادل در خبر

مولف معتقد است که در آموزش های خبرنگاری، باید خبرنگاران را از چنین تاثیراتی بر رفتارهای حرفه ای شان آگاه کرد. او همچنین یادآوری می کند که نیاز بیشتری به دانش مبتنی بر تحقیقات میان رشته ای در برنامه آموزشی خبرنگاری وجود دارد.  

 

منبع :

Donsbach, Wolfgang (2008). Factors behind Journalists Professional Behavior: A Psychological Approach to Journalism Research. In Loffelholz, Martin and Weaver, David and Schwarz, Andreas (editors): Global Journalism Research (Theories, Methods, Findings, Future), (pp. 65-75). London: Blackwell publishing

 


[1] facts

[2] Leon Festinger

[3] Hardin and Higgins

[4] Shared reality

[5] In-group

[6] Consonance

[7] Halloran et al

[8] Key events

[9] Westerstahl and Johansson

[10] Kepplinger