سیاست گذاری ارتباطی چیست؟

سیاست گذاری ارتباطی چیست؟

مقدمه: سیاست گذاری ارتباطی، مفاهیم، مقولات، مدل‌ها و نسبت آن با مقولاتی چون برنامه‌ریزی ارتباطی موضوع مجموعه گفتارهایی از دکتر هادی خانیکی از صاحب نظران این عرصه و عضو هیات علمی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی است. وی در نخستین گفتار خود به تعریف سیاست‌گذاری و برنامه ریزی ارتباطی و تفاوت‌ها و روابط این دو با هم پرداخته است.

***

 

 برنامه‌ریزی در حوزه ارتباطات به طور عام و هریک از رسانه‌های کوچک یا بزرگ به طور خاص مبتنی بر یک مقوله‌ی است که سیاست‌گذاری ارتباطی محسوب می‌شود. در واقع برنامه‌ریزی چه در حد یک بولتن روابط عمومی باشد یا راه اندازی یک سایت اطلاع‌رسانی و چه در حد کار در نشریات تخصصی، نشریات سراسری و روزنامه یا حتی رادیو و تلویزیون، نیازمند این است که سیاست‌ها یا پیش فرض‌هایی که معطوف به امر اطلاع‌رسانی و ارتباط است روشن باشد. ما رسانه را چه می‌دانیم؟ چه تصوری از مخاطبان داریم؟ چه روندهایی را در ارتباط تاثیرگذار می‌دانیم؟ این‌ها همه مقولاتی است که در حوزه سیاست‌های ارتباطی به آن پرداخته می‌شود. به عبارت دیگر سیاست‌های ارتباطی معطوف است به دانستن فلسفه رسانه، فلسفه ارتباط، فهمی که از مخاطب رسانه وجود دارد و نظایر آنها.

در حالیکه برنامه‌ریزی در حوزه ارتباطات بیشتر یک مقوله تکنیکی و فنی است. در برنامه‌ریزی منابعی که برای ارتباط در اختیار ماست اعم از تواناییها و امکانات رسانه‌ای، اعتبارات و نیروی انسانی، زمان ارتباط و نظایر این‌ها مورد توجه است. اما در سیاست‌های ارتباطی آنچه که بیشتر اهمیت دارد و فهم ما از مقوله ارتباط و پیش‌فرض‌های ما نسبت به فرایند ارتباط مورد توجه است. ما در برنامه‌ریزی با عدد و رقم و کمیت و آمار بیشتر سروکار داریم.

با دانش اقتصاد، مدیریت و برنامه‌ریزی سروکار داریم، درحالیکه در سیاست‌گذاری بیشتر به فهم فلسفی، اجتماعی و روان‌شناختی نیاز داریم و معمولا آن نوع برنامه‌ریزی ارتباطی موفق است که سیاست‌گذاری درستی پشت آن قرار داشته باشد.

این مقدمه را من به این دلیل لازم دانستم بگویم که معمولا آن سطح ملموس و به عبارت امروزی سخت افزارانه کار بکه برنامه‌ریزی است. نسبت به سیاست‌گذاری بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و این خود مقوله‌ای است که با رهیافت‌های جدید برنامه‌ریزی به طور عام و برنامه‌ریزی فرهنگی و ارتباطی به طور خاص در تباین و تغایر است.

امروزه در حوزه سیاست‌گذاری گفته می‌شود که پیش فرض‌ها حتی از واقعیت‌ها اهمیت بیشتری دارند. چرا که در حوزه ارتباطات درک و فهم مخاطبان از پیام حرف اول را می‌زند و مهم نیست که چه چیزی را ما ارسال می‌کنیم. به عبارت درست‌تر مهم‌تر از آنچه که ارسال می‌شود، دریافت مخاطبان از پیام است. بر همین اساس است که زمینه یا (context) اهمیت بیشتری نسبت به متن پیدا کرده است. متن آن پیام و آن نوشته یا گفتار یا تصویری است که ارسال می‌شود ولی فهم آن نوشتار یا گفتار یا تصویر بستگی به عوامل مختلف فرهنگی-سیاسی- اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی دارد که زمینه ذهنی مخاطب را شکل می‌دهد.

به همین دلیل است که در واقع ارتباط در جهان امروز تنها با فرستادن پیام در بستر سفید و خالی انجام نمی‌شود. بلکه خوانندگان یا بینندگان یا شنوندگانی که متاثر از دریافت‌های مختلف از مجاری مختلف ارتباطی هستند، خودشان مخالف موضوعیت دارند. هر رسانه‌ای، ظرفیت انتقال هر پیامی را به لحاظ تکنیکی ندارد و از طرف دیگر هر پیامی را نیز نمی‌توان به خوبی در شرایطی ساده انتقال داد. به همین دلیل امروزه تکیه بیشتر بر پیش فرض‌هاست و این پیش‌فرض‌ها هستند که می‌گویند ارتباط در یک شرایط به هم پیوسته و تاثیرگذار بر یکدیگر و به عبارت دیگر در یک سیستم ارسال می‌شود یا اینکه در یک مدل خطی و مستقیم که فقط و فقط از فرستنده پیام به گیرنده می‌رسد. در اینجاست که دو نوع پیش فرض به طور کلی در سیاست‌گذاری‌های ارتباطی درنظر گرفته می‌شود. پیش‌فرض‌ مبتنی به مدل‌های خطی و الگوریتمی و پیش‌فرض مبتنی بر روش‌های سیستمی.

ادامه دارد...