بچه خودت می‌فهمی چی میگی؟!

بچه خودت می‌فهمی چی میگی؟!

خوشحالم در جمع تجربه‌های ، انشاالله ماندگار، اهالی رسانه در سایت مرکز آموزش همشهری سهمی دارم. قرارم با دکتر نمک‌دوست عزیز، ارائه فایل صوتی بود منتها در گام نخست شرایط جور نشد !... قراره از تجارب بگم، اسم این تجربه باشه اجرای بلندگویی!

روزگاری افسر وظیفه رادیو و تلویزیون ارتش بودم، حدود سالهای 73 و 74 یادم هست نزدیک مناسبت روز ارتش، کلی متون حماسی آماده می‌کردیم که موقع رژه یگانها، گوینده از پشت بلندگو با شور و احساس اعلام کند... امروز گاهی وقت‌ها که به اجرای برخی همکاران در برنامه‌های مختلف نگاه می‌کنم دقیقاً همان وضعیت بلندگویی را حس می‌کنم، متون قشنگ و البته بدون کاربرد برای مخاطب امروز رسانه (عصر مخاطبان متخصص) که مجریان بیشتر آن را حفظ کرده‌اند و در هرمناسبتی بخشی از آن را می‌آیند جلوی میکروفون فریاد می‌زنند... به عنوان یک ایده عرض می‌کنم و می‌توانیم روی آن بحث کنیم، کارکرد بلندگویی رسانه امروز وجود تعریفی ندارد!... در کل جهان این اتفاق افتاده و ماهیت بلندگویی رسانه به عنوان بخشی از قدرت از بین رفته است و امروزه رسانه‌ها در تعاریفی جدید به عنوان یک سیستم پیچیده در حقیقت دو طرفه هستند که نمی‌توان فقط آن را بلندگو دید... این را می‌گویم برای برنامه‌سازان، سردبیران و متفکران رسانه‌ای و البته همکاران گوینده و مجری، نحوه اجرا در پشت بلندگو با قرار گرفتن در پشت رسانه تفاوت دارد، ما دنبال ارتباطات رسانه هستیم، بیایید کمک کنیم اگر برخی برنامه‌ها و یا مجریان هنوز در عصر بلندگو هستند، برگردند به عصر رسانه و ارتباط... به قول آقای عالمی معلم  سینما وتلویزیون(با تاکید خودشان )، همیشه این کلام ارزشمند معلمان عزیز را در دوران مدرسه بیاد آورید: «بچه خودت می‌فهمی چی میگی؟»... من فکر کنم اگر مجریان و گویندگان همین جمله را رعایت کنند اعصاب اکثر مخاطبان راحت‌تر خواهد بود!